یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

از روزهای آغازین سال 99

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۱۵ ب.ظ

سلام، سال نو همگی دوستان مبارک باشه و امیدوارم برای همگی سالی باشه پر از سلامتی .

خب از خودم بگم که ما از یک هفته قبل از عید اومدیم باغ پدرشوهر و هنوز  هم اینجا هستیم. بقیه ی بچه ها نیومدند یعنی روز اول عید برادر شوهرم و زن و بچه اش اومدن ناهار بودند و رفتند و بقیه هم که هر روز زنگ میزنند و تلفنی احوالپرسی پدر مادرشون را میکنند. دو سه روزی هست که هوا سرد شده و نمیشه خیلی تو باغ رفت وگرنه تا قبلش هواااااا عااالی بود و آفتاب بود و باد ملایمی می اومد.

هر روز دو بار زنگ میزنم به مامان و بابام که مراقب باشند و حواسشون باشه یه موقع خدایی نکرده علایم مریضی نداشته باشند. 

روز اول عید هم که زنگ زدم به عموها و .... سال نو مبارکی:) ماشاالله به روحیه عمو بزرگه ام! میگه عمو میره، این مریضی هم میره اینقدر از این مریضی ها اومده و آدمها مونده اند! حالا ما هم نباشیم بچه هامون می مونند، بچه هامون نمونند بچه هایِ بچه هامون می مونند! خدایی از این روحیه اش خوشم اومد. انشاالله که همه صحیح و سالم باشند و این مریضی با حداقل تلفات تموم بشه.

سعی میکنم گهگداری بشینم پای لپ تاپ، درسی بخونم یا از فایل های کتابهای پی دی اف بخونم اما اینقدر هی ریز ریز کار هست که نمیشه:( حال من هم مثل روزهای مدرسه است که عید ها میرفتیم دهات و هی حجم درس ها رو اعصابم بود و من دست و دلم به درس خوندن نمیرفت و روزها زود میگذشت، به این زودی چهار فروردین شد!

مواظب خودتون باشید.

+ آهان راستی یه هدف برای امسالم گذاشتم و البته تا وقتیکه زنده هستم، دوست دارم تا میتونم بهش پایبند باشم؛ عشق بدون قید و شرط! خب حقیقتش در مورد اطرافیانم همچین ادعایی نمیکنم چون میدونم از پسش بر نمیآم، در مورد شوهرم تردید دارم بتونم اما سعی میکنم و اما در مورد بچه هام دوست دارم جوری باهاشون  رفتار کنم که بدونند همیشه ی همیشه میتونند به من اعتماد کنند و من دوستشون دارم بدون هیچ قید و شرطی

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۰۴
زری ..

نظرات  (۵)

چقدر خوبه که اونجا موندید. طبیعیهکه با وجود بچه ها دور و برت نتونی روی کار خودت تمرکز کنی. منم همینم والا. هرروز به خودم میگم خدایی دیگه امروز دو ساعت برای فلان کارت وقت بذار باز میبینم ساعت سه شب شده و من نرسیدم بهش. 

فقط کاری که کردم ورزش روزانه رو جا دادم تو برنامه ام که به نظرم فعلا از نون شب واجب تر بود با این اوضاع فعالیت بدنی و خوردن هامون. 

عشق مادر به بچه هاش بدون تصمیم مادر هم به نظرم بی قید و شرطه. فقط برای مدل ابرازش باید تصمیم بگیریم به نظرم. اینکه چطوری باهاشون بتونیم ارتباط بگیریم که اونا احساس نزدیکی کنن باهامون. 

حالا نکته جالب بهت بگم. این مدت که احسان با باباش تو خونه مشغول بوده یهو فهمیده که باباش رو بیشتر از من دوست داره. در حالی که اون روزهایی که زیاد باباش رو نمیدید میگفت منو بیشتر دوست داره. انقدر برام جالب بود این دسته بندی هاش و اینکه اینقدر با احساس خودش راحته که قشنگ بیانش میکنه. به خودم گفتم کاش بتونم این راحتی با احساسش رو براش نگه دارم که یه وقت مجبورش نکنم خودشو پیش من سانسور کنه. 

ایشالا که بتونیم چیزی که میخواهیم باشیم.

پاسخ:
آفرین ورزش خیلی خوبه! 
دقیقا نکته ی خیلی خوبی را گفتی، عشق مادر ذاتا بی قید و شرط هست و مهم نحوه ی ابزارش هست! 
سمیه استفاده کن از رابطه ی خوب پدر و پسر! بعدا دلت تنگ میشه ها برا این روزها :)))

منم با عموت موافقم. 

 

اینقدر مریضی اومده و رفته. دیروز داشتم به جنی میگفتم فقط اینبار قضیه ش این هست که مدیا حسابی داره می ترسونتمون. والا قدیما صبح وبا می گرفتن عصر می مردن :)) خلاص. 

 

 

هدفت رو عشقه :) 

پاسخ:
دقیقا همینطوره که میگی حجم داده ها و اطلاعات استرس آدم را زیاد میکنه، اتفاقا چند وقت پیش به یکی از دوستان میگفتم که شاید اصلا اینهمه اطلاعات به ذات انسان سازگاری نداره و ماها همه تو مسیر اشتباه افتادیم:(

سلام عزیز دلم سال نوت مبارک . چه هدف خوب و سختی انتخاب کردی زری جون امیدوارم بتونی بهش عمل کنی و سالها بعد یه لایک بزرگ به خودت بدی. 

منم امیدوارم شر این ویروس هر چه زوتر از سر این کره کم بشه هر چند که مطمئنم چالش بعدی خیلی زود از راه می رسه 

پاسخ:
سلام مهربانو جان، سال نو بر شما هم مبارک باشد. آررره میدونم سخته بخاطر همین فقط همین یه هدف را گذاشتم :))) 
دقیقا همینطوره که میگی، چالش پشت چالش:( امیدوارم سال۹۹ باهامون مهربونتر باشه

حوشحالم که خوبی و بیماری پسرت برطرف شده. 

پاسخ:
ممنونم عزیزم، سلامت باشی و برقرار:)

ما مادرها همیشه با جون و دل و بدون برگشت اون حس، بچه هامونو دوست داذریم. فکر می کنم این یک حس کاملاً عمومیه برای تمام مادران جهان. 

به این فکر کن زری جون که مدرسه و دانشگاه که تعطیله، پس بدون استرس و با عشق درساتو بخون. 

نمیشه شوهرها را بدون قید و شرط دوست داشت. عشق یکطرفه بیمزه هست.

پاسخ:
دقیقا نسرین جان، عشق به همسر نمیتونه بی قید و شرط باشه! 
درست میگی مادر بچه اش را بی قید و شرط را دوست دارد اما مهم برداشت و شناخت بچه است که اون چطور فکر میکنه؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی