یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۳:۴۶ ب.ظ

من چهار دندان عقل نیمه نهفته داشتم که برای اینکه بقیه دندان ها را تحت فشار قرار نده، باید در می آوردمشون. پارسال دو تا دندان عقل بالایی را درآوردم و هفته ی گذشته یکی از اون پایینی ها. دیروز وقت دکتر داشتم برای آخرین دندان عقل! اون سه تا به حدی راحت در اومدند که اصلا باورم نمیشد اینقدر خوش شانس باشم. یعنی فکر کنید نوشتنش بیشتر طول کشید تا دکتر دندون را کشید! البته اونها هم تا چند روز بعدش درد داشت اما اون درد کجا و دردی که الان تحمل میکنم کجا!؟ 

اما امان از این آخرین دندان عقل! یعنی هر چی ‌من بگم چقدررررر وحشتناک بود و سخت بود باورتون نمیشه! دو ساعت تمام دستهای دکتر با فشار تو دهنم بود یعنی مطمین بودم داره استخون فک را در میآره:( 

یه جایی دیگه دکتر یونیت را خوابوند و شروع کرد به باد زدن من :))) 

تو اون موقعیت داشتم فکر میکردم وااای من با این حالم چطوری برگردم خونه؟ آخه با اطمینان از تجربه های قبلی با ماشین خودم و تنها رفته بودم. 

کشیدن دندان تموم شد و نوبت رسیدن به زدن بخیه ها، دکتر گفت اصطلاحا به این دندان میگیم فک جوش ! 

اونجا بود که فهمیدم چرا من فکر میکردم دکتر داره استخوان فک را در میآره:(

تا دکتر برام نسخه بنویسه حال خودم را ارزیابی کردم و دیدم بلند شم مثل بچه ی آدم ماشین را روشن‌کنم و برگردم خونه :)) هر کار دیگه ای میخواستم بکنم باید با ده نفر هماهنگ میکردم اما حقیقتا چقدر دوست داشتم تنها نمیبودم‌. 

دارم فکر میکنم سعی کنم وبلاگ را انگلیسی بنویسم، نظرتون چیه؟ 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۲
زری ..

نظرات  (۹)

عزیزم. ایشالله که زود جاش خوب بشه و دردش آروم بگیره.

 

آفرین که خودت اومدی خونه و قوی هستی:)

 

بنده هم یه مجموعه ای از این دندون ها دارم که اصلا دوست ندارم بهشون فکر کنم. یکی شون هم اگه خدا قبول کنه کلا افقی هست و داره برای خودش اون زیر رشد و نمو میکنه😐

 

 

پاسخ:
وااای صبا جون نمیخوام بترسونمت اما ترسوندمت :)) واقعا وحشتناکه! فقط امیدوارم برای تو افقی باشه و جوش نخورده باشه به فک. دکتر به من گفت اگر پارسال اول این را برمیداشتیم راحتتر بود اما به قول مامانم دیگه جرات نمیکردم برم بقیه را بکشم. 
مرسی عزیزم شاید خیلی قوی نیستم بیشتر منطقی با قضیه برخورد کردم دیدم واقعا کسی بخواد دنبالم باید چند نفر را به زحمت بندازم و فکر کردم ماشین را بذارم خودم برگردم، دیدم بعدا شوهرم باید کلی مسیر را بیاد تا ماشین را برگردونده آخه نزدیک هم نبود مطب دکتر! 

من پسرم یکی از دندونهای عقلش اذیتش میکرد همه رو با هم در آورد که راحت بشه. البته دکتر بیهوشش کرد. یکجور بیهوشی سبک که چیزی نفهمید چشمهاشو باز کرد تموم شده بود.

تو هم عچب جراتی داری که تنهایی رانندگی کردی اومدی خونه. امیدوارم که درد باقی مونده از عمل هم زودتر خوب بشه.

مواظب خودت باش زری جان. (گل)

پاسخ:
آخه ترانه جون مراحل عمل یه چیزی هست اما دوره ی بعدش که لثه خودش را ترمیم کنه چطوری تونسته پسرت؟ آخه حتی همون سه تا قبلی هم که راحت در اومد اما به هر حال چند روز بعدش فکم همون قسمت یه دردی داشت و فکر میکردم جای خالی اون دندون را لثه باید اروم اروم ترمیم کنه! دارم فکر میکنم دکترش چکار کرده که بعد از در آمدن دندان ها فک درگیر جای خالی دندان نشده.
قربون محبتت ماچ بهت

نترسوندیم عزیزم. چون من همه اعضای خانواده م و بیشتر اعضای فامیل مون از این دندون دیوونه ها :)) داشتن و خیلی بدتر از حال تو رو از نزدیک دیدم :(

 

راستی اگه خودت دوست داری انگلیسی بنویس. من نظرم ممتنع هست ولی در هر صورتی حمایتت میکنم :*

پاسخ:
خوب پس همینه گذاشتی اش اون زیر همونطور باشه :)) میدونی چه خبره! والله من هم اگر میدونستم همین طور ولش میکردم :)) 
آره حقیقتش تردید برای اینه که متن ها بی مزه بشوند و شما حوصله خوندن نداشته باشید:)) اما خوب اگر باز هم بخونید احتمالا شروع کنم:)

به نظرم انگلیسی نوشتن تمرین خوبی هست. بنویس. 

پاسخ:
اوهووووم شروع میکنم پس :))

برای من کارساز نشد ، چون خیلی وقتها دلم می خواست بنویسم ولی نمی تونستم حق مطلب رو ادا کنم و دیدم عادت نوشتن فارسی هم از سرم می پره ، در واقع سواد ادبی نوشتن رو نداشتم به انگلیسی و فقط باید مطالب رو  خیلی خیلی با جملات ساده می نوشتم  انگار دوم دبستان خودمون،  ولی شاید شما بتونی ، البته فارسی نوشتن یک عالم دیگه داره اصلا.

پاسخ:
ووووی آره هی بهش فکر میکنم و‌مثل یه کار سختی هست که میخوام بندازم عقب:(

نمیدونم واقعا. خب بعدش بهش مسکن قوی داد. یادم نمیاد زیاد از دردگله و شکایت کرده باشه با اینکه کلا آدم پر تحملی نیست در مقابل درد. یکی از دندونهاش اذیتش میکرد فکر کرد که همه را باهم در بیاره راحتب شه.

پاسخ:
البته ترانه جون فاکتورهای زیادی دخیل هست، مثلا سن. بنظرم شاید چون سن پسرت از من کمتر بوده بدنش بهتر تونسته ترمیم کنه و مسایل دیگه:)) 

اوه چه سخت بوده. خدا رو شکر من کلا دندون عقل ندارم. اولین باری که دکتر عکس اوپی جی دندونم رو دید گفت مطمئنی قبلا نکشیدیش؟ گفتم آره. حالا چی میشه؟ نگران شدم.

گفت خانم برو خدا رو شکر کن نداری. هر کی داره بیچاره شده. :ثی

پاسخ:
واااقعا! لاندا من چهارتا داشتم هر چهارتا هم نیمه نهفته! 

ایول انگلیسی ات خوبه ها

پاسخ:
مررررسی دوست عزیز

ماها که انگلیسی مون خیلی خوب نیست، چه کار کنیم؟ بریم تو افق محو شیم؟

پیشنهاد می کنم یه وبلاگ دیگه بساز و توش پست هات رو به انگلیسی بنویس.

 

اینو بذار واسه ایرانی های هموطنت عزیزم.

پاسخ:
عزیزم من خیلی محدود مینویسم و نمیتونم تو دو تا بلاگ بنویسم. فعلا یه کوچولو خودم را مجبور به انگلیسی نوشتن بکنم :) مرسی از لطفتت به من و نوشته هام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی