یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ...

سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۵۵ ب.ظ

سلام سلام

امروز دومین روز کنفرانس بود، یه استادی از دانشگاه میشیگان ارایه داشت و البته یه پروفسور از کره که یادم نیست سمتش چی بود، بعد از ارایه ی اصلی صحبت کردند. سه ساعت و نیم بود. خیلی آروم صحبت میکردند و اینکه اسلایدهای استاد آمریکایی خیلی کمک کننده بود اما واقعا برای من خیلی سخت بود خیلی خیلی خسته شدم:( 

با اینکه اصل موضوع برام آشنا بود و جدید نبود اما مشکل اساسی ام در گوش دادن به انگلیسی اینه که ذهنم نمیتونم ساختار جمله و کلمات را تو خودش نگه داره به گونه ای که وقتی یک جمله تموم شد بتونه استنتاج کنه که جمله چی بوده و چی میخواسته بگه و اینکه در مرحله ی بعدی چند جمله را کنار هم نگه داره و به مفهوم اصلی برسه. بخاطر همین ضعف درک من از سخنرانی خیلی پایین میاد.  البته امروز با خودم فکر میکردم یادمه سال اول ارشد یکی از درس های اصلی امان با یه استادی بود که خیلی لهجه ی خاص شمالی داشت و البته بنظر من آدم باسوادی هستند، اما نمیدونم چرا انگار در پایان همه ی کلماتش حرف "ش" اضافه میکرد! اووووف فکر کنید درس سخت باشه و استادش هم لهجه ی نامفهوم داشته باشه! یادمه اون موقع هم خیلی سعی میکردم همونجا تو کلاس بفهمم چی میخواد بگه و بعد از چند جلسه کاملا مشکلم رفع شد در حالیکه بچه هایی بودند که کلاس را ریکورد میکردند! دلم میخواد وقتی انگلیسی گوش میدهم شالوده ی مطلب تو دستم باشه! هی هی آرزو بر جوانان عیب نیست wink 

در مجموع از خودم راضی ام، از اینکه تا اینجا پیش اومدم و به هر حال درگیر مباحث هستم حس خوبی دارم، به هرحال چاره ای دیگر نیست، یا باید وابدهم یا همین طور ادامه بدهم. باشد که به نتایج دلخواه منجر شود smiley

تا جمعه کنفرانس ادامه داده، فردا قراره چند ساعت قبل از کنفرانس بهمون ایمیل بزنند و یه موضوع برای مذاکره به هر گروه بدهند، افراد گروه هم گفتند بصورت رندوم انتخاب میشوند. بعد باید در یه پلتفرمی مثل اتاق های مذاکره که لینکش را قبلا بهمون داده اند، در مورد اون موضوع حقوقی باگروه مقابل مذاکره کنیم و نتیجه یه چیزی مثل یه قرارداد فیمابین دو گروه میشه. یعنی یک گروه میخواد امتیاز بگیره و اون یکی سعی میکنه در ازای امتیازهایی که میدهد یکسری منفعت بگیرد. حالا فعلا نمیدونم موضوعات چی باشند اما خب کلیت کار این هست و اینکه پیرامون دارایی های فکری یک شرکت هست، مثل علامت تجاری، پتنت. و احتمالا مذاکره بستن قرارداد لیسانس باشد. 

آهان همون روز اول که ایمیل های تایید و تکمیلی را بهمون دادند، گروه بندی امان کردند و گفتند در مورد چالش های کشورمون تو زمینه حقوق مالکیت فکری یه مطلب بنویسیم بعد با همگروهی هایمان مطلب را مرتب کنیم و نهایتا یه ایمیل بهشون بزنیم و یک نفر هم انتخاب کنیم که تو یکی از روزهای کنفرانس مطلب مشترک گروه را ارایه بدهد:)) خب خود این هم چالش جالبی بود، یه گروه واتساپی تشکیل دادیم و روی مطالبمون صحبت کردیم و اون هم جمع شد و ارسال شد. هشت نفریم تو هر گروه که از ایران من هستم و یه دختر دیگه که دکتری در یک رشته ی مهندسی داره، خیلی خوبه تنها نیستم هی لابلای جلسات میاییم تو واتساپ فارسی با هم ابراز هیجان میکنیم خخخ . فقط من و ایشون هستیم که تو گروهمون از یک کشور هستیم، بقیه افراد هرکدام از هر کشور جداگانه هستند. چون قرار بوده چالش ها نزدیک هم باشه بر اساس قاره تقسیم شده ایم. کلا ظاهرا شش گروه هستیم. هند سه گروه!!! یک گروه آسیا، یک گروه اروپا،یکی هم آفریقا. جالبه برام چین به اون بزرگی فقط یک نفر تو گروه ما هست، اونوقت این هندی ها سه گروه هستند! خیلی زیادنددددددددsurprise 

هفته ی پیش با دو تا از دوستان  رفتم اطراف تهران، صبح رفتیم تا غروب برگشتیم، یکساعت و نیمی پیاده رفتیم و همینقدر هم برگشتیم. مسیر فوق العاده زیبا بود عاااااااالی عااااالی درختها پاییزی، زرد قرمز و سبز کمرنگ، رودخونه هم که بود! ما هم سه شنبه رفته بودیم که وسط هفته بود و فقط چند نفری دیگه بودند عاااالی بود خیلی خوش گذشت خدا رو شکر. شب به آقای شوهر گفتم جای قشنگی بود بیا یه بار با هم برویم گفت باشه :) اما خب فرداش دیدم واااای چقدر پاهام خسته هست:) دیگه خلاصه موضوع به فراموشی سپرده شدlaugh 

دختری الان نزدیک بیست روز میشه که رفته مسافرت :) احتمالا هفته ی آینده ی برگرده. دلم براش تنگ شده اما خب دلم نمیخواد من بهش بگم برگرده، امروز بهش گفتم هر وقت خواستی برگرد، انتخاب و تصمیم نهایی با خودش smiley 

عکس پاییز گردی هفته پیش را براتون میذارم :) راستی یادتونه تو پست قبلی گفتم الان چند تا پاییز هست که دلم میخواد برم گردش و نشده و نرفتم :))) من همیشه فکر میکردم من آدم سفرلاکچری نیستم اما نمیدونم چی شده که الان اینقدر دلم سفر لاکچری میخواد :)) گفتم این هم اینجا بگم، امتحان کنم ببینم جور میشه؟!

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۱۱
زری ..

نظرات  (۱۰)

سلام عزیزم.

 

 مشکلت در دنبال کردن سخنرانی ها و حرف های انگلیسی کاملا طبیعی هست.

 

من یادمه روزهای اول من از بس تمرکز میکردم بفهمم ملت چی میگن عضلات گردنم منقبض میشد و مدام احساس خستگی و کوفتگی داشتم!! 

بعد به یکی از دوستام که اونم همزمان با من اومده بود گفتم من اینجوری هستم گفت من رفتم MRI  هم دادم! از بس درد داشتم! 

پس بدون این روند زمان میبره و یه شبه اینا درست نمیشه ولی خب به مرور زمان بهتر میشه!

 

من حس کردم چقدر کنفرانسه سخته مباحثش! البته خب فیلد تخصصی شما هست و من ازش خیلی دورم! شاید واسه همین همچین حسی گرفتم! 

 

چه خوبه که اون دختره هست :) بعد اون خانم با دکترای مهندسی یه همچین کنفرانسی به چه کارش میاد؟ 

 

دختری همه کلاس هاش آنلاین هست؟

بعد یعنی اینقدر مستقل هست که خودش مدرسه ش و کاراش رو همه جوره تنهایی انجام میده؟ 

 

پاییزگردی خوبی داشتی :) خوشمان آمد :) 

پاسخ:
سلام صبا جان.
آخ آخ دقیقا میفهمم چی میگی، واقعا فکر کنم با بهترین حالت زبان هفت هم بیام اونطرف فقط کمک میکنه که بدونم از چه مسیری باید تو جامعه بٌر خورد  و بمرور تازه اونجا مشکل زبان شروع کنه به برطرف شدن. 
در مورد کنفرانس، واقعا هم سخته و  بنظرم اصلا چیز آسونی نیست. واقعا سطح علمی خوبی داره. 
در مورد این همگروهی ام، ایشون بخاطر بحث پتنت، تو کانون پتنت ایران هست که خب از اون طریق وارد این موضوع شده اما واقعا بنظر من هم اگر بخواد فقط تو همون محدوده ی پتنت باشه، شاید این دوره ها بیشتر براش یه دوره آشنایی باشه و فراتر نرود. 
آره عزیزم هم هی کلاسهاش آنلاینه، مدرسه، زبان، موسیقی، نقد فیلم :)) 
آره خدا رو شکر خودش هندل میکنه همه چیز را، فقط چند روز اول چون ثبت نام جدید زبان و عوض شدن معلم موسیقی اش بود، یخرده زیادی با هم تماس داشتیم و سختم بود از راه دور هماهنگش کنم اما همون چند روز بود درست شد دیگه :) 
آررررره جاااات خالی، خیلی خوب بود پاییز گردی ام :*) 

اومدم بگم جای به این قشنگی رفتی چرا عکس نگذاشتی که اومدم پایین تر صفحه عکست رو دیدم . چقدر قشنگه. آفرین چه عکاس هنرمندی.

زری جان شاید وقتی داری گوش میدی کلمات رو توی ذهنت به فارسی ترجمه میکنی؟ بعد طول میکشه که ترجمه کنی به فارسی؟ شاید باید کلمه رو با مفهوم توی ذهنت جفت کنی؟

 

پاسخ:
عزیزم خواهش میکنم، عکاسش دوستم بود:) 
دقیقا ترانه جان مشکل همینه، اما فکر میکنم دانستن این موضوع که نباید ترجمه کرد کمکی بهم نمیکنه، فکر میکنم باید اینقدر گوش داد و اینقدر درگیر شد که خود ذهن از مرحله ی ترجمه کردن دست بکشه و وارد فاز فهم زبانی بشه. نمیدونم شاید هم دارم اشتباه میکنم. به هر حال درسته من الان هنوز تو این مرحله ی زبان آموزی هستم. 

آفرین زری جان چالشهات خیلی بزرگن 

من فعلا همون لیسینینگ های کتاب رو چسبیدم:))

چقدر دوست دارم منم اینقدر پر و پیمون تر جلو برم ولی همین کتاب رو تموم کنم باید کلاهم رو بندازم هوا 

برات آرزوی روان شدن در حد فارسی رو دارم 

چی می شد انگلیسی رو مثل فارسی یاد می گرفتیم ،ترک ها تو محیط کاملا ترک فقط با تلویزیون و کتاب بچه هفت ساله شش ساله قشنگ مثل بلبل فارسی حرف می زنه بدون هیچ تلاشی .

پاسخ:
ممنونم رویا جان، ای بابا خواهر اینطوری که من گوش میدهم که شک نکن تو هم میتونی. فقط بحث دانش موضوع هست که خب چون مباحثش را خوندم بهش آشنا هستم ولی زبانم اونقدر نیست که با گوش دادن بتونم دانشم را ارتقا بدهم، متاسفانه فقط با خوندن منابع بوده که پیشرفتش داده ام و اینطوریه که گوش و زبان اصلا هماهنگ با سطح دانشی ام نیست. 
مرسی مرسی چقدررررر به این آرزو نیاز دارم...
آخ آخ واقعا چقدر حسودی ام میشه به اینها یی که روون هستند اما خب دیگه چاره ای نیست.

سلام خوبی؟ منم همین مشکل رو در لسنینگ دارم به نظرم طبیعیه و باید با تکرار زیاد این مشکل رو حل کنیم.

چقدر کنفرانس سختیه خدا قوت من استرس گرفتم. ولی موضوع جالبیه منم یکمی تواین زمنیه کار میکنم البته از یک نگاه دیگه و نه نگاه حقوقی، من مدیریت دانش و مدیریت سرمایه های فکری سازمان و اینا ... کار میکنم.

پاسخ:
سلام عزیزم، آره خب دیگه چاره ای دیگه بجز تمرین و تکرار نداریم. فقط بهاین نتیجه رسیدم باید اینقدر زبان بخونیم برسیم به  سطح هفت اونوقت بدرد این میخوره که برویم یه کشور دیگه با چند سال موندن روون بشویم. 
ارغوان جان دقیقا موضوع کنفرانس آی پی منیجمنت هست، یعنی مدیریت دارایی های فکری. من هم بدم نمیاد بتونم خارج از کشور همین موضوع را ادامه بدهم و  تو همین زمینه ها کار کنم، اصلا به محیط کاری اش آشنا نیستم. باید بیام ازت بپرسم. اگر بخواهم تو زمینه ی حقوقی کار کنم یکی از راه هاش گرفتن پروانه وکالت اون کشوره، بعنوان وکیل آی پی که تو زمینه پتنت کار کردن مشکل داشتن یه مدرک دانشگاهی مهندسی هم داره. میمونه علایم تجاری و همین بحث آی پی منیجمنت، بنظرم به این بیشتر علاقه دارم. 
۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۱:۵۲ ربولی حسن کور

سلام

باید یه پیاده روی هم هفته بعد برین تا خستگی کنفرانسو بشوره ببره!

دوستان ساکن خارج از کشور میگن هندی ها توی غربت هم به شدت با هم متحدند برخلاف ایرانی ها

پاسخ:
سلام، آره اتفاقا با یه دوستی قرار گذاشتم برای هفت ی آینده :))  
آره ظاهرا خیلی با هم متحد هستند. نمیدونم مراودات بینشون با کشورهای دیگه چطوریه؟ شاید از بس خودشون زیادند ترجیح میدهند تو دایره ی امن خودشون بمونند
۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۹:۲۷ دخترمعمولی

باز خوبه می تونی انگلیسی رو گوش بدی. من اصلا کسی انگلیسی شروع کنه، فقط سه تا جمله ی اولشو می تونم تمرکز کنم و گوش بدم. بعدش دیگه کلا حواسم یه جای دیگه اس و فقط هر از گاهی دو تا کلمه شو گوش میدم :).

ولی حالا چرا فکر می کنی "به راه بادیه رفتن" ه کارت عزیزم؟ اتفاقا به نظرم خیلی هم در مسیر درستش داری میری :).

پاسخ:
نگو دختر معمولی! خب تو اگر گوش بدهی میفهمی :) من گوش میدم اما نمیفهمم فقط میشنوم :(( 
اوهووووم حقیقتش الان این سوالت برام یه جوری مثل تلنگر شد! چرا فکر میکنم به راه بادیه رفتن است؟ شاید چون کارهای زیادی حداقل تو این ده سال اخیر کردم اما هیچکدوم اونطور که باید من رو راضی نکرده و نشده اون چیزی که میخواستم:( انگار یه تردیدی دارم و از اون مهمتر واقعا هیچ آینده ی روشنی از آینده ی کاری که دارم میکنم ندارم :( اما خب فکر میکنم از هیچ کاری نکردن بهتر باشد. شاید هم اون روحیه ی سختگیرانه ام باشه که دارم متهمم میکنه کم کاری میکنم و ... 

هر چی بیشتر با انگلیسی فکر کنی، این مشکلت کمرنگتر میشه زری جان.

لهجهء هندیها از همه بدتره بنظرم. خیلی باید زور بزنی تا بفهمی چی میخواد بگه!

چه خوب کردی رفتی.

اون سفر لاکچری را من برای اولین بار دو سال پیش در سن شصت سالگی رفتم. واقعا لذتبخش بود. خوشبحال پولدارا

پاسخ:
بله نسرین جان همینطوره، باید تلاشم مستمر باشه. 
من هنوز تو مرحله ای هستم که میدونم عیب از دانش زبانی خودمه انشاالله بقیه ی لهجه ها را فهمیدم برای هندی ها به خودم خیلی سخت نمیگیرم :))) 
آررره عالی بود مرسی
نوش جونت اون سفرلاکچری، یادمه میخوندم سفرنامه ی اون روزها را :) انشاالله باز هم برات پیش میاد و میروی و لذتش را میبری برای ما هم مینویسی و ما هم از خوندنش لذت ببریم :*)
۱۵ آبان ۰۰ ، ۲۰:۳۳ مینو حسینی

shak nakon ke avvali barha hamishe sakhtan baraye hame. bayad be khodet hesabi eftekhar koni ke paridi to in masir. hatman az pasesh bar miayi.

 

 

bebakhsh hichki be man naghof ye seri sticker farsi vase kybord bekhar biar:) to omadani yadet bashe bekhari

پاسخ:
ای جوووووونم عزیزم، فقط یه خط آخرررررر :))) 

آخ از این سختی مسیر:( ولی راست میگی فقط که من اینطوری نیستم، به جای غر زدن باید تلاشم را بیشتر کنم!

زری جانم این موضوع زبان که میگی رو کاملا میفهمم چی میگی و درمونش هم اینه که خیلی زیاد گوش بدی . فیلم و سریال توی این مورد زیاد کمکی نمیکنه چون معمولا دیالوگ هاشون کوتاه و برای سطوح پایین تره . پادکست تو این مورد خیلی بهتره . پادکست زیاد گوش بده تا این ساختار زبانی جدید توی ذهنت بشینه بعد خود به خود هرروز بهتر میفهمی :*

پاسخ:
آره عزیزم همینطوره من هم با پادکست موافق ترم، امیدوارم روزی بشه بیام اینجا بگم بچه ها من واقعا همه چیز حرفها را میفهمم 
۲۲ آبان ۰۰ ، ۰۹:۲۹ نرگس باران

ممکنه از سفر دخترت بیشتر بگی

کجا رفته و با کی و چطوری راضی شدین. هم شما هم پدرش

به عنوان یه دختر دار ، خیلی دوست دارم مستقل بارش بیارم و مطمئنم شما میتونین کمکم کنین

پاسخ:
باشه عزیزم تا آخر هفته یه پست مینویسم در موردش. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی