یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

توضیحات در خصوص دوره های سامر اسکول و ....

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۴۶ ب.ظ

سلام دوستان، میخوام یکسری مطالب کلی در مورد دوره های وایپو و یه چیزهایی هم در مورد خودم بگم، نمیدونم تموم بشه و همه را همین الان پست میکنم یا باز میمونه تا ظرف چند روز آینده تکمیلش کنم. الان اون چند روز آینده هست و کاملش کردم و میفرستم :)) 

1- اول از همه یه توضیحی بدم درباره این دوره سامر اسکول، البته قبلا هم بعضی از دوستان پرسیده بودند تو کامنت ها گفتم. ببینید من رشته ام حقوق هست و ارشدم هم حقوق مالکیت فکری هست. جالبی این رشته اینه که اتفاقا بچه های رشته های دیگه بخصوص مهندسی ها و پزشکی و زیست بعضا تو این رشته از بچه های حقوقی موفقتر هستند، مپلا فکر کنید میخواهید تو زمینه بیوتکنولوژی از یه دستاوردی حمایت کنید، کسی که فقط تحصیلات حقوقی داره باید یه زمان نسبتا طولانی را بذاره برای اینکه اصلا مفاهیم علمی را بفهمه تا بعد برسه به بحث حمایت حقوقی. تو کشورهای دیگه خیلی وقتها تو مقطع مستر از رشته های غیر حقوقی میایند این شاخه از حقوق اما تو ایران تو دانشگاه من هیچ وقت ندیدم اینطوری باشه و همگی لیسانس حقوق داشتیم. البته تو دوره هایی که وایپو (سازمان جهانی مالکیت فکری) میذاشت از ایران بچه های مهندسی را میدیدم که شرکت میکردند که البته همه شون از کانون پتنت ایران بودند و تحصیلات دانشگاهی نداشتند. وایپو یکسری کورس های پایه داره که امتحانش هم تستی هست و رایگان هست. شما ثبت نام میکنی و کورس را میگیری. ثبت نام هم هیچ چیزی نمیخواد فقط یه اکانت میسازی و بعد تو قسمت دیستنس لرنینگ کورس ها را میبینی. من تا حالا هیچ دوره ی پولی را نگذروندم :) همیشه از همون کورس های رایگان برمیداشتم. یه کورس هم داره DL101 که تو همین بخشه و عموما برای همه ی سامر اسکول ها پیش نیاز هست که واقعا به اندازه یک ارشد حقوق مطلب مفید داره. اگر کورس را گرفتید و زمان امتحان شد و نخونده بودید یا امتحان را رد شدید دفعه دیگه دوباره کورس را بگیرید و پاس کنید. اینطوری برای خودتون رزومه سازی میکنید و برای سامر اسکول ها که میگه رزومه بدید حداقل به چهار تا کورس تو وایپو اشاره میکنید. از اونطرف از کورسرا، WTO ,  Unktad,ITC, WHO هم گهگداری کورس میگرفتم. مهمترین نکته اینکه گرفتن این کورس ها هیچ کاری نداره هیچ وقت هزینه نکنید که کسی براتون اپلای کنه، تو گروههای تلگرامی و قدیم که تو اینستا بودم میدیدم بعضی ها همچین شلوغش میکردند و از بچه ها پول میگرفتند تا براشون این دوره ها را ثبت نام کنند! یه چیز دیگه که خیلی نفیده لینکدین هست. تو لینکدین آدمهای مرتبط با رشته خودتون را پیدا کنید و پروفایل ها را چک کنید تو قسمت سرتیفیکیت معمولا کورس ها و دوره هایی که گذروندن را میبینید و از همونجا پیج همون دانشگاه یا موسسه را میتونید پیدا کنید و خود اونها هم بعضی وقتها دوره هاشون را میذارند. یا مثلا تو همون اینستا وقتی طرف میاد تبلیغ میکنه که آخرین مهلت برای اپلای فلان دوره و اینقدر هزینه اش هست همونجا درجا بروید خودتون همون دوره را اپلای کنید :))) ببینید این چیزایی که دارم میگم یکسری اش مختص رشته خودم هست اما بعضی قسمتهاش برای هر کسی و هر رشته ای همینطوره. 

در مورد سطح زبان انگلیسی تون، اگر مثل من زبانتون ضعیفه اصلا نترسید و هیچ وقت منتظر نشوید که زبانم خوب بشه بعدا این دوره ها را بگذرونم. همه ی این کارها را همیشه باید با هم پیش برد. من هنوز هم خیلی از مکالمات را نمیفهمم و تو این دوره فهمیدم فقط من اینطوری نیستم خیلی ها از خیلی از کشورهای دیگه هم همینطور هستند. البته بودند بعضی هایی که خیلی خوووووب حرف میزدند و آدم لذت میبرد که بدون ذره ای ام ام حرف میزدند اما خوب همه جور آدمی تو دوره بود و بنظرم برگزار کنندگان این دوره ها هم به این موضوع اشراف دارند. میدونید اگر قرار باشه بشینند فقط کسانی را بگیرند که مثلا در حد زبان هفت آیلتس بلد باشند و از اونطرف بکگراند شغلی و تحصیلی مرتبط هم داشته باشند، خب اونها هم هیچ وقت نمیتونند دوره هاشون را برگزار کنند :)) میخوام بگم خود اونها هم به این چیزها اشراف دارند. 

2- موضوع دومی که میخوام بگم در مورد سفرم و روحیه ام هست. تو کامنتهایی هم که دوستان برام گذاشتند خیلی هاشون به من لطف داشتند و تحسینم کردند برای شجاعتم. میخوام بگم من هم خیلی جاها میترسیدم و به غلط کردن میافتادم اما بعد که به خیر میگذشت دوباره به حرکت بعدی فکر میکردم :)) میخوام بگم من هم اونقدرها شجاع نیستم و میدونید این ترس ما ناشی از چیه؟ ناشی از شرایط ناامنی هست که توش بزرگ شدیم. از بچگی از انواع دزد و متجاوز و ... ترسیده ایم که البته با شرایط میهن اسلامی مون اصلا هم ترسهای ما نابجا نبوده اند و اصلا لازمه ی زندگی تو کشوری امن مثل ایران هست! اما اونجا که بودم وقتی میدیدم عه ملت از اینکه با گوشی هاشون تو خیابان حرف بزنند نمیترسند و تازه برای پیدا کردن مسیرشون گوشی را با یه دست راحت میگیرند جلوی صورتشون و همینطور که قدم میزنند و من مدام ته ذهنم هست الان یکی از این اسکوتر برقی ها میآد از دستش میزنه و میره!!! ولی هیچ وقت هیچ اتفاقی ندیدم که بیفته! نمیدونم شاید هم اونجاها قاپیدن موبایل مرسوم هست و من از خوش شانسی ام اصلا ندیدم اما به هرحال این ندیدن ها به من حس امنیت و جرآت میداد و باعث میشد برای روزهای بعدی ام برنامه های هیجان انگیز بذارم. از اتفاق هایی که میافتاد و من مثل چی میترسیدم و با خودم میگفتم خدایا فقط این به خیر بگذره من دیگه غلط میکنم هیچ کاری بکنم فقط میرم دانشگاه و برمیگردم هاستل :) و از تو ژنو تکون نمیخورم تا این چند روز هم به خیر بگذره و برگردم سر خونه زندگی ام تو تهران :)) وقتی بود که اتوبوس با تاخیر رسید میلان و ساعت یازده و نیم بود که رسیدیم اونجا و من باید با دو خط مترو و پیاده روی پنج دقیقه ای اون قسمت آخرش میرسیدم هاستلم :) بعد فکر کنید از اتوبوس پیاده شدم همونجا ایستگاه مترو بود و رفتم بلیط بگیرم یه اسکناس پنجاه یورویی دادم و دستگاه پولم را پس داد که خردتر بده، میخواستم یه بلیط سه روزه به قیمت 13 یورو بگیرم. حالا از قبلش هم قلبم اومده بود تو حلقم که حالا ساعت دوازده شب اصلا چطوری خودم را برسونم به هاستلی که اصلا نمیدونم تو چطور منطقه ای هست! اون پنج دقیقه پیاده روی آخرش میتونه پنج هزارتا اتفاق برام بیفته! از اونجاییکه همه ی پولم نقد همیشه همراهم بود و کارت نداشتم اگر کسی پول و موبایلم را بزنه تو میلان چه شکری بخورم! خدایا چرا اتوبوس تاخیر داشت؟ بهتر نبود وقتی دیدم به جای ده، ده و نیم داره یازده ونیم میرسه کلا بیخیال میلان میشدم و میموندم همونجا تو ژنو؟ اوووووف اگر بدونید چقدرررر ترسیده بودم و به خودم فحش میدادم که این جنگولک بازی ها برای چیه؟ حالا اگر میلان را ندیده بودی زندگی ات نمیگذشت؟ فکر کنید همه ی اینها داشت از سرم میگذشت و ایستاده بودم جلی دستگاهی که با پنجاه یورو بهم بلیط نمیفروخت! نمیدونم شاید من خیلی خوش شانس بودم و هستم که همه چیز به خیر گذشت و با اینهمه موقعیتهای متفاوتی که خودم را توش میذاشتم تجربه ی تلخی برام پیش نیومد، شاید هم ذات زندگی اونطرف اینطوریه که کارها برای آدمها راحتتر پیش میره!؟ 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲/۰۴/۲۷
زری ..

نظرات  (۱۰)

سلااااام.

منم هربار کسی بهم میگه خوش به حالت که اینقدر شجاع بودی، تو دلم کلی میخندم که فقط اگر بدونن چه وقتایی بوده که من هم ترسیدم یا تو دلم به خودم فحش دادم که آبت کم بود؟ دونت کم بود؟ مینشستی سر جات بابا! 

ولی واقعیت اینه که به من یاد دادن که تسلیم ترس‌هام نشم و همیشه از کامفورت زون خودم خارج شم. چیزهای خوب معمولا خارج کامفورت زون ما هستن نه داخلش.

 

سلام عزیزم.

وقتی بهت میگن شجاعی و جسور معنیش این نیست که هیچ وقت هیچ ترسی رو تو دلت احساس نمیکنی یا استرس نمی گیری یا ...

چون همه آدمها چنین احساساتی رو تجربه میکنند ولی آدم شجاع کسی هست که ترسش رو مدیریت میکنه! بهش غلبه میکنه و با وجود هزار تا نگرانی و استرس متوقف نمیشه و به مسیرش ادامه میده. 

 

واقعیت هم همین هست که در ۹۰٪ مواقع ترس ها و نگرانی های ما به وقوع نمی پیوند و خیلی چیزا بهتر از اون چیزی که از قبل فکرش رو می کردیم پیش میرن. حتی اگر اتفاق سخت و غیرقابل پیش بینی هم بیافته همون موقع قدرت فکر کردن و تصمیم گیری رو مثل همیشه داریم و می تونیم براش راه حل پیدا کنیم. 

 

تو این سفر تو کاملا همه ی این چیزا رو تجربه کردی و از پسش براومدی به همین دلیل لایق صفاتی چون شجاع و جسور هستی.  

شجاعتت در غلبه بر ترسها و تجربه کردن کارهای جدید قابل تحسین است ;)

حالا خوبه اسکناس 50 یورویی بوده، 500 یورویی نبوده :)))

ممنون از توضیحاتت در خصوص سامر سکول و لینکدین :*

سلام عزیزم. 

من سفرنامه شما را خواندم و بسیار از شجاعتتون لذت بردم. پارسال همزمان با شما آیلتس دادم و نمره  آیلتس ۶ گرفتم آیا با رشته مهندسی الکترونیک می تونم دوره های مالکیت فکری را دنبال کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید و آیا می توانم در این خصوص فعالیت کنم؟ 

۰۴ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۵۷ نرگس باران

دمت گرم

۰۵ مرداد ۰۲ ، ۰۸:۵۰ راسینآل نوشت

دقیقا همونه که گفتـی ماها اینجا با ترس زندگی میکنیم با ترس بزرگ میشیم 
و لازمه زندگی و بقامون همین هست که هی احتیاط کنیم و دور خودمون دیوار بکشیم
هر زمان صبح و ظهر و شب توی تهران به عنوان یه خانوم بری بیرون مزاحمت برات ایجاد میشه و لاینفک زندگی هست :-/

ولی خوب این خاصیت زندگی اروپاست که امن باشه
ک آروم باشه ، به شجاعت نیاز نداره ... اونا هم که فکر میکنی شانس آوردی و خوب پیش رفته شانس نبوده سیستم سالمه آدم ها سالمن و همه به رشد هم به رشد کشورشون کمک میکنن و کشورشون هم به رشد اون ها کمک میکنه

دخترخاله من لوزان سوئیس زندگی میکنه جزء روتینش هست که خیلی وقتا نیمه شب از شهر دوستاشون تنها برمیگیرده یا از شهرش میره سمت اونا 

نمیدونم قبل ازینم سفر خارجی رفته بودی یا نه (مخصوصا خارج از خاورمیانه)
این امنیت خیلی طبیعی هست که برای ما آرزو و غیرقابل باوره :)

 با همه این احوال بازم من میگم خیلی شجاع بودی. شجاعت یعنی روبرو شدن با ترس و مدیریت احساس ترس. که تو به نحو احسن انجامش دادی.

بهت افتخار می کنم.

سلام 

این فونتت خیلی بهتره، دستت درد نکنه خانوم.

زری جان بازم بهت تبریک میگم برای این که اومدی و بازم تحسین ات میکنم برای این کار . راستش چقد عجیبه که میگی اینجا می ترسیدی گوشیتو بزنن . خیلی جای تاسف داره که همچین سطح پایینی از امنیت رو هم تو ایران نداشته باشیم . اینجا کسی گوشی کسی رو نمیزنه حداقل تو آلمان که مطمئنم و تو سوییس هم فکر میکنم همینطوره چون تقریبا هرکسی بخواد میتونه یه گوشی بخره برای خودش و واقعا نیاز به دزدی و‌دردسر های بعدش نیست .

این حس عدم امنیت رو ولی خودمم تو‌ موارد دیگه داشتم مثل دیر وقت سوار مترو شدن . حالا البته بهتر شدم دیگه . 

سلام زری جان خوبی؟ عکسهاتو دیدم عالی بودن ممنون که مارم با خودت بردی سفر. در مورد اطلاعاتت هم ممنون. من میدونم همه همت تورو ندارن با شرکت تو دوره های مجازی آخرش بتونی بری یه دوره حضوری اونم کجا سوییس تو این موفقیت رو از تلاش و پشتکارت داری. باور کن همین دوره حضوری که رفتی تاثیر خیلی زیادی تو ابنده کاریت خواهد داشت. فقط میتونم بهت بگم آفرین...

حرفهات راجع به ترس رو هم قبول دارم... من خودم خیلی وقتها که مثلا تنها از جنگل رد میشم میگم وای اصلا باورم نمیشه این منم. یا میخندم میگم مامانم اگر بفهمه دارم چیکارا میکنم... ولی برای مردم اینجا همه اینا خیلی خیلی عادیه یعنی زن و مرد نداره اصلا اگر امنیت هست برای زن هم نصفه شب خیابون امنه...

کلا هم به عنوان یک ترسو فهمیدم گه اگر به ترس بها بدی نمیتونی خیلی تجریه ها رو بکنی و تلاش میکنم با ترسم بجنگم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی