یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

یه سؤال!

پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۰۱ ب.ظ

تا حالا شده یک کار نسبتا مشابه را دو تا آدم مختلف انجام بدهند و از یکیشون خیلی بدتون بیاد و اون یکی پذیرفتنش براتون راحت‌تر باشه؟ بنظرتون چرا اینطوری میشیم؟ 

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۱/۱۰/۰۸
زری ..

نظرات  (۷)

۰۹ دی ۰۱ ، ۱۰:۱۱ سارا خانی

شاید سطح انتظارات از هر کدوم از این آدمها توی ذهنمون متفاوت بوده.

یا شاید سطح علاقه مون نسبت به هرکدوم از این آدم ها توی ذهنمون متفاوت بوده

یا شاید شرایط، کانکست یا دلیلی که این آدم ها کار رو به خاطرش انجام دادن متفاوت بوده

 

پاسخ:
آره سارا جان همه ی اینها میتونه باشه، چه تک تک و یا مجموعه ی همه شون. 
اما واقعیت اینه که کار یکسانی بوده اما حس و حال ما در موردش متفاوته. یه طوری انگار حتی با خودمون هم صادق نبودیم. مثلا گفتیم من خیلی از این کار بدم اومد و بعدها مچ خودمون را گرفتیم که عه یه نفر دیگه هم همین کار را داره اما ما اینقدرها تند گارد نمیگیریم براش!

اره زری جان برای من خیلی پیش میاد و علتش هم اینه که احساسم نسبت به اون دو تا آدم متفاوته . خب وقتی از یکی ( به هر دلیل ) خوشم میاد میتونم تو ذهنم کاراشو توجیه بکنم ولی وقتی از یکی زیاد خوشم نمیاد توی ذهنمم نمیتونم برای کارش دلیلی پیدا کنم برا همون پذیرفتنش هم برام سخت تر میشه 

پاسخ:
آره لیمو جان من هم فکر میکنم میتونه این هم باشه، اما واقعا منصفانه نیست! میدونی ما میآییم اون کار طرف را نقد میکنیم ولی در واقع عوامل دیگه هم توش موثر بوده نه فقط کارش. حالا فکر کن اصلا این را به کسی هم نگیم و فقط برای خودمون باشه اما به هر حال دید و حس ما به اون شخص را شکل میده. 

کلا خودم رو قاضی خوبی نمیدونم و این اتفاق که برام میفته بیشتر بهم ثابت میشه که نباید قضاوت کنم .

پاسخ:
آخه مارال جان قرار نیست که ما حکم صادر کنیم و اجراییه بر اساسش صادر بشه:) اما واقعا مگه میشه بدون سنجیدن و ارزیابی کردن زندگی کرد؟ 

به نظرم سابقه دوستی و یا میزان صمیمیت تاثیر داره. مثلا ممکنه از شوخی دوستم ناراحت نشوم اما اگر همان شوخی را یک همکار بکند ناراحت بشوم.

یا از بی محبتی یک غریه ناراحت نشوم اما از بی محبتی خانواده ناراحت بشوم

پاسخ:
اوهوووم میفهمم چی میگی، اره همه اینها را من هم تجربه کردم، اما دیدی منجوق جان یه جاهایی یه گارد محکمی میگیریم و نمیدونیم از کجا نشات میگیره؟ یا میدونیم اما فکر می‌کنیم واقعا اینهمه هم ضرورت نداشت ها اما به هرحال ما اونطوری رفتار کردیم.

زری جون برای منم پیش اومده و فکر می کنم دقیقا به احساسم و انتظارم نسبت به آدما بستگی داره . 

شاید در لحظه ی اول منصفانه بنظر نیاد ولی برایندش منصفانه ست . 

مثلا من اگر یکی از دوستانم  پولی رو که ازم قرض گرفته پس نده ،براش هزارتا دلیل قانع کننده متصور میشم ولی اگر کسی که معمولا بدقول و بدحساب و بی مبالاته پولم رو پس نده هیچوقت تو دلم نمیگم شاید یادش رفته 

پاسخ:
مهربانو جان این جمله ات خیلی جالب بود برام؛ شاید اولش منصفانه نباشه اما برآیندش منصفانه هست. جمله قابل تأملی هست. 

چون ما مساله مطلق نداریم و همه چیز نسبی هست.

یکی آدم میکشه میشه قهرمان جنگ، یکی دیگه قاتل بالفطره!

شریک زندگیت یه دروغ کوچیک بگه دردش وحشتناکه ولی اگر همکارت هر روز دروغ های شاخدار هم بگه واست مهم نیست.

افراد و درجه اهمیتشون تو زندگی ما و نیتی که پشت افعالشون هست تحمل و برداشت ما رو از اون فعل تعریف میکنه.

 

 

پاسخ:
اره صبا جان همه ی اینها هست، اما بعضی وقتها بعضی چیزها هیچکدوم از این توجیه ها را نداره! 
۱۷ دی ۰۱ ، ۱۰:۴۸ آوای درون

سلام. به نظرم اگر مساله نسبیت و انتظارمون از فرد مورد نظر نیست، میتونه به شرایط خودمون در اون لحظه برگرده. مثلا اینکه آیا در آن زمان خاص، پیمانه صبر و شکیبایی مون پر شده یا نه، اینکه در وضعیت قابلیت بخشیدن قرار داریم یا نه... خلاصه به نظرم میتونه مساله دینامیک باشه و بستگی به شرایط اولیه داخلی خودمون هم داشته باشه :)

پاسخ:
اره آوا جان این هم خیلی مهمه، اینکه خودمون به یه قضیه چطور نگاه کنیم و در چه شرایطی باشیم. 
حالا انشاالله تونستم بنویسم میام بیشتر میگم سر چه موضوعی اصلا این موضوع برام پیش اومد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی