یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

از نتیجه امتحان های آیلتس تا جشن تولد پسرها

يكشنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۲:۳۳ ق.ظ

خب نتیجه هر دو امتحان آیلتسم اومد، آکادمیک کاغذی و جنرال کامپیوتری؛ همونطور که قابل پیش بینی بود نمره آکادمیک طوری نبود که بتونم باهاش کنم اما قسمت عجیب نمره ی اسپیکینگ بود! نمره ی ۵.۵!!!! اصلا طوری شوک شده بودم که بعد از دیدن نمره ام اشکم سرازیر شده بود و هر وقت یاد این وضعیت غیرقابل پیش بینی میافتادم چشمهام داغ می‌شد و اشکم سرازیر می‌شد:( قضیه این بود که بعد از اسپیکینگ من اصلا حس بدی نداشتم و با اون قبلی که مقایسه میکردم میگفتم چقدر خوبه که سؤال‌ها را میفهمیدم و میتونستم درجا یه چیزی براش بسازم! آخه امتحان اولم اینقدرررررررر استرس داشتم اصلا حتی نمیشنیدم چی میپرسه فقط از یکی دو تا کلمه حدس میزدم می‌خواد چی بده! اونوقت با اون اوضاع اون موقع شش شده بودم و الان پنج و نیم؟؟؟ شانس آوردم شبی که تولد پسرها را گرفته بودم نرفتم چک کنم، فردا صبحش رفتم چک کرد و تمام اون روز من داغووووون بود. قرار بود اصلا مامانم اینها جمعه شب بیایند خونه مون اما برنامه هاشون جوری شد که چهارشنبه ظهر یهویی قرار شد برای شام بیایند و فاز اول مهمونی تولد پسرها برگزار شد که دقیقا هم شب تولد پسر کوچیکه می‌شد که چهارساله شد و پسر بزرگه هم با فاصله شش روز بعدش شش ساله میشه:) ‌پنجشنبه هم که به اشک گذشت یعنی همینکه بیدار شدم گفتم جنرال که نیومده اما برم ببینم جواب آکادمیک چی شد اومده؟ آخه اینها اس ام اس هم میزنند اما گفتم برم زودتر ببینم شاید پیامش با تاخیر بیاد که دیدم بله اومده و شرح ماوقع را بالاتر دادم:(  و اینکه از اونطرف هم  قرار شد که برای فردا شبش یعنی جمعه خانواده شوهرم بیایند برای تولد:) جمعه صبح دوستم و دخترش اومدن خونه مون، و با پسرها یه کم تولدبازی کردند و ما هم یه کم حرف زدیم تا غروب ساعت پنج و نیم. دوستم هنوز اینجا بود که مرغ را گذاشتم رو اجاق. تصمیم داشتم زرشک پلو با مرغ و شوید پلو بذارم و سالاد ماکارونی. قدیم ها برای یه مهمونی حداقل چهار مدل غذاهای جورواجور میذاشتم یعنی دوست داشتم اینطوری سفره بچینم اما جدیدا نه، واقعا در توانم نیست و اصلا برام جذابیتی نداره. تا عصری کماکان هنوز سایت را چک میکردم که ببینم نمره جنرال کامپیوتری اومده یا نه؟ روز پنجم بود و باید بین سه روز تا پنج روز بعد امتحان جواب میاومد. ساعت چهار و خورده ای بود به دوستم گفتم یعنی گذاشتند دقیقا ساعت شش به بعد جواب را بدهند! آخه امتحانم ساعت شش غروب بود. اما اون دفعه آخرین باری بود که چک کردم و دیگه گفتم بمونه برای بعد از مهمونی، چون دیدم جواب خوب نباشه برای جمع و جور کردن خودم وقتی ندارم، گفتم ول کن بذار برای بعد از رفتن مهمونها. خب من لیسنینگ را خیلی میترسیدم چون نمره ام همیشه پایین بود و سر این امتحان کامپیوتری بدتر هم شده بود چونکه شکل ظاهری سوالاتش و تایپ کردنش هم باعث شده بود پرفورمنسم سر امتحان بیاد پایین. دیگه مهمونها رفتند ساعت دوازده و خورده ای بود که سایت را چک کردم و بعد از مدتها طعم موفقیت را چشیدم:)) و نکته ی عجیب باز هم اسپیکینگ! شش و نیم!!!! در حالیکه بخوام مقایسه کنم اسپیکینگ آکادمیک بنظر خودم حداقل بیست درصد بهتر بوده بودم اونوقت اون شد پنج و نیم و این یکی شش و نیم؟ اگر جابجا بود واقعا برام قابل قبول بود اما الان بهیچ وجه برام توجیه نمیشه!

دیروز (شنبه) وقتم به استراحت کردن برای مهمونی ها و استراحت از درس خوندن ها و صحبت کردن با دوستام و خوشحالی این یکی نتیجه گذشت. دیشب ساعت ده و خورده بود که خوابیدم و یک ساعت پیش بیدار شدم فکر کردم باید پنج صبح باشه حداقل که دیدم نه!ساعت یک و خورده هست! گرسنه بودم اول رفتم یه لیوان آب خوردم بعد یه مشت پفیلا برداشتم و همینطور که میخوردم تلگرام را نگاه کردم و جواب احوالپرسی یه دوستم را دادم، بعدش گفتم برم یه سیب بخورم خیلی خیلی مصرف میوه ام کم شده شاید در مجموع هفته ای یه واحد میوه بشه:( تا در یخچال را باز کردم چشمم خورد به شیشه کامائو صبحونه که اون را برداشتم و با نون چند لقما خوردم و باز هم سیب خورده نشد:( 

دیگه دیدم خوابم نمیاد و حس میکردم این پست را به اینجا بدهکارم :)))) گفتم بشینم این پست را هم بنویسم.

این چند روز خیلی خیلی فشار روم بود و واقعا خسته ام. از بس فشار روانی زیاد بود که جسمم هم خسته و کوفته است.

فردا با همون دوستم که جمعه اومد خونه مون قراردارم. به اقای شوهر میگم باید یا بیایی خونه یا جایی میخواهی بروی و میشه پسرها را ببری، من قرار دارم:) میگه وا دیروز هم رو دیدید که؟ در جوابش گفتم چه دیدنی؟ مدام باید حواسمون به سه تا بچه باشه! دو تا پسرهای من و دختر دوستم، ما هنوز حرف‌هامون مونده:) فردا برای خودمونه. اصلا براش قابل درک نیست:)) 

ساعت دو و نیم نیمه شب گذشته، برم بخوابم دیگه چشمهام داره سنگین میشه. 

بعدا نوشت: بنابراین نمره مورد نظرم در جنرال را گرفتم و برای آکادمیک باید مجدد بخونم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۱/۳۰
زری ..

نظرات  (۸)

سلام عزیزم.

 

من الان نفهمیدم دقیقا نتیجه امتحانت چی شد؟ نمره ای که میخواستی رو گرفتی؟ 

 

تولد گل پسرا مبارک باشه، پسر کوچیکه رو وقتی من دیدمش ۱۱ ماهه بود، خیلی خوشمزه بود😍🥰 تپلی و شیرین. حالا ۴ سالش شد، ماشالله. پسر بزرگه همون موقع هم آقا بود. خدا هر سه شون رو واسه ت حفظ کنه😊😍🥰

پاسخ:
سلام، صبا جون جنرال نمره ای که لازم داشتم گرفتم. آکادمیک کماکان نهضت ادامه دارد و باید دوباره بخونم براش. 
(الان این جمله را به متن اضافه میکنم که از ابهام دربیاد:) ) 

مرسی صبا جونم سلامت باشی عزیزم، بنظر خودم هنوز هم کوچیکه خوردنیه هاهاها نمیدونم خصلت ذاتی اش هست یا بر میگرده به اینکه بچه آخریه خخخ 
خدا تو را و عزیزانت را سلامت نگه داره. ماچ بهت

سلام. خسته نباشی... خوشحالم که نمره جنرال مد نظرت را کسب کردی (آفرییین).. آکادمیک هم یک تلاش دیگه میخواد تا نمره دلخواهت را کسب کنی..

احیانا به این فکر کردی که برای نمره سپیکینگ اعتراض بزنی؟ 

تولد فرزندانت مبارک باشه... با وجود دو فرزند پیش دبستانی درس خوندی، خیلی آفرین!

بیا قرار بگذاریم هر روز سیب بخوریم ;)

 

پاسخ:
سلام آوا جان، ممنونم عزیزم سلامت باشی.
آره واقعا باید همت کنم و بذارم پشتش!
اتفاقا دارم فکر میکنم اعتراض بزنم. مخصوصا وقتی اون شش و نیم اومد این فکر به ذهنم رسید قبلش مطمین بودم همینقدر بد هستم حتما :( 
ممنون عزیزم سلامت باشی :) خب واقعا راحت نبود اما این ذهن نتیجه گرای من واقعا دلش می‌خواد که به نتیجه برسه، تا خستگی اش در بره :) 
وااااااقعا! باورت میشه میخوام تو لیست کارهام این را وارد کنم؟!

تولد گل پسرا مبارک باشه .

پس شما هم ته تغاری دوستین؟:)) خدا حفظشون کنه .

به امید موفقیت اصلی و راهگشا 

پاسخ:
مرسی عزیزم، سلامت باشی
نمیدونم واقعا ته تغاری دوستم یا نه؟! 
مرسی عزیزم خدا عزیزان تو را هم حفظ کنه.
مرسی مرسی امیدوارم 

سلام زری خانم

مبارک باشههههههه

هم تولد پسراتون و هم موفقیت در آزمون جنرال آیلتس

چقدر خوب که نمره اسپیکینگتون انقدر خوب شده اونم وقتی تازه یه سال و خورده ایه براش وقت گذاشتن.

واقعن تبریک میگم بهتون و امیدوارم آزمون آکادمیک رو هم با موفقیت بگذرونین :)

من هنوز از همون دفعه که نمره ها رو به تفکیک نوشته بودین به نمره رایتینگتون فکر میکنم :)) چون خودم واقعن توی رایتینگ خیلی ضعیفم.

پاسخ:
سلام، مرسی نازنین جان سلامت باشی عزیزم. 
این دفعه هم همون شش شدم تو رایتینگ. میدونی من ساختارهای پیچیده و کلمات خفن بکار نمیبرم یعنی حقیقتش بلد نیستم، شاید همینطوری یه چیزهایی بدونم اما تو رایتینگ خیلی نمیتونم استفاده کنم. فکر کنم ساختاربندی و منطقی پاراگراف بندی کردنم نمره ام را میکشه روی شش. یعنی فکر میکنم اگر با این ساختاری که الان یاد گرفتم، یکسری کالوکیشن های خوب مرتبط استفاده کنم نمره ام میره بالا. وگرنه روی همین شش مونده. خب مطمئنا شما رایتینگت از من بهتره، اما بنظرم حرفت درسته آدمی که اسکیل های دیگه اش خوبه باید رایتینگش را بکشونه به هفت:)) من با توجه به بقیه اسکیل هام این شش رایتینگ شده نقطه قوت:)) 
مرسی عزیزم از تبریکاتت:) خیلی ممنونم. 
والله اون اسپیکینگ هم که شده نقطه ی ابهام برام:(( اگر پنج و نیم درست باشه، پس اون شش و نیم خیلی با دست و دلبازی داده:( هر چند اولین آزمونم هم شش شدم. واقعا نمیدونم، اما خب به هر حال احتمالش زیاده که اشتباهات خیلی فاحش گرامری داشته ام و همونها نمره را آورده روی پنج و نیم:(  هیچی بدتر از این وضعیت من نیست که همه اش لب مرزی باشه و آدم گیر یه نموره بالا پایین شدن باشه:( 
من باید همت کنم اون لیسنینگ را نجات بدم خواهر:) 
۰۲ اسفند ۰۱ ، ۰۸:۵۹ ربولی حسن کور

سلام

تولد پسرهاتون مبارک

نمره آیلتس هم مبارک. امیدوارم بقیه راه هم به خوشی طی بشه. من که توی اسپیکینگ هنوز در حد همون آی ام ا بلاکبورد موندم!

شرمنده این جمله راترجمه میکنین؟ نمره آکادمیک طوری نبود که بتونم باهاش کنم

پاسخ:
سلام، ممنونم سلامت باشید:)
😁باهاش کاری کنم، بدرد نمیخورد:( 
اقای دکتر یه ضرب المثل هست که میگه شنونده باید عاقل باشه:)) که الحمدلله عاقله:) 
۰۲ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۳۴ ربولی حسن کور

خب اگه عاقل بود که نمیپرسید!

پاسخ:
اختیاردارید شما از باب مزاح فرمودید، من هم از باب مزاح جواب داده بودم!

زری جانم چقد خوشحالم برات عزیزم 

اون نمره ی آکادمیک هم مهم نیست اصلا فوقش یه بار دیگه امتحان میدی ولی به نظر منم یک اعتراضی بزن تو موارد زیادی دیدم که نتیجه رو عوض میکنن شاید برای تو هم این اتفاق بیفته . البته میدونم هزینه داره ولی اگه تغییر بدن خیلی می ارزه و دیگه خیلی خوب میشه . ولی در هرصورت خدا قوت عزیزم . بهت افتخار میکنم :***

پاسخ:
ممنونم لیمو جانم :) تو به من لطف داری عزیزم:*)

آره اتفاقا یکبار به مامانم که پرسید امتحانت چطور بود گفتم تنها قسمت خوب این امتحان اینه که تا تو حاضر باشی امتحان بدهی اونها حاضرند ازت امتحان بگیرند :)) 

زری عزیزم،  اول از همه تبریک میگم بابت موفقیت در آزمون آیلتس. واقعا به نظرم جای تقدیر داره. این آیلتس درسته که نمره اش برای خیلی جاها لازمه ولی واقعا نمره ای که میگیری؛ تعیین کننده سطح زبانت نیست. من مطمئن هستم که اکثریت کسانی که زبان مادریشون انگلیسی هست هم اگر این امتحان رو بدن، نمره کامل نمیارن. مثلاً من خودم اسپیکنگم اصلا خوب نیست. تند حرف میزنم و در تلفظ و بخصوص استرس کلمات مشکل دارم ولی کارم رو اینجا انجام میدم و هیچکس هم ایرادی نمیگیره.. .بنابراین از این مقطع فقط بعنوان یک مانع نگاه کنی که باید از روش رد بشی و خیلی خودت رو سرزنش نکن. 

پاسخ:
ممنون ترنج جان، بله من هم بعنوان یک مانع بهش نگاه میکنم و همیشه میگم برای اینکه بتونیم وارد یه جامعه جدید بشیم و تازه اونجا شروع کنیم زبان را یاد بگیریم باید اول این مانع را رد کنیم و انگار وقتی از ایران رفتیم یکی از کارهامون یاد گرفتن زبانه! اما خب لعنتی مانع مهمی هست :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی