شب قدر نویسی امسال
بخشی از دعای کمیل هست که میگه خدایا یا من را به خواسته و طلب قلبی ام برسان یا فکر آنرا از ذهنم خارج کن. بارها و بارها شده که این قسمت از دعای کمیل را به زبان آورده ام. ولی الان میخوام خودم هم یه تیکه به این دعا اضافه کنم؛ خدایا جوری نشه که اینقدر نتونم کارهام را پیش ببرم که از خستگی و سرخوردگی بیفتم به جون خلقت و بندگانت و از آنها عیبجویی کنم. یه موقع هایی ما آدمها وقتی نمیتونیم خودمون را بکشیم بالا، اون دوست یا آشنایی که به زعم ما موفق بوده را میبریم زیر ذره بین بدبینی امان و میکشیم پایین:( امروز بعد از سحری خوردن قبل از مسواک نشسته بودم نخ دندان میکشیدم که یهو مچ خودم را گرفتم که داشتم کشف می کردم که فلانی با فلان کارش میخواست موفقیتش را توچشم دیگران کنه! بعد به خودم نهیب زدم که از کی تا حالا اینقدر نکته سنج شدی؟ نکنه حالا چون فلان موفقیت ها را کسب کرده اینقدر دقیق شده ای و مثلا داری پنبه ی شخصیتی فلانی را میزنی ؟! این بود که با خودم گفتم همین یه مورد را هم بفهمی و رعایت کنی برای شب قدر امسال کافیه. این را اینجا نوشتم که بماند از شب قدر امسال ...
تو چرا اینقدر فکرات شبیه من هست؟
منم جدیدا خیلی دارم مچ خودم رو تو این زمینه می گیرم که تو موفقیت بقیه دنبال سوراخ می گردم :( البته این واسه وقتایی هست که به قول تو خسته هستم!