یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

تعطیلات آخر هفته + عکس

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۹ ب.ظ

ه

هفته ی پیش شوهر و بچه ها رفتند باغ، من نیومدم به چند دلیل، یکی اینکه هفته ی قبلش حساسیتم به گیاهان اینقدر زیاد بود که واقعا کلافه ام کرده بود و فکر کرده بودم چند هفته ای نیایم تا بهتر بشه، از طرفی هم با آقای شوهر رابطه ام شکراب بود و ترجیح میدادم یکی دو روزی کمتر ببینمش، خوب ایشون هم حالا بدلیل غرور هست یا محبتش به بچه ها، هیچ مشکلی نداره بچه ها را تنهایی نگه داره و من هم همیشه از این موهبت کمال استفاده را کرده ام:)) اینکه میگم غرور از این جهت که مثلا نشون بده بدون من هم مشکلی نداره برای نگهداری بچه ها! خلاصه که اونها پنجشنبه و‌جمعه باغ بودند. این هفته هم من اعلام کرده بودم که نمیآم و آقای شوهر هم هیچ حرفی نزد، وسایل را جمع کردند راه بیفتند که پسر بزرگه گفت مامان هم بیا، فسقل بچه گفت هفته پیش تو نبودی بهم خوش نگذشت! اینقدر این بچه قانع هست که دلم نمیاد به حرفش نکنم و البته آقای شوهر هم نیمچه حرکتی زدند مبنی بر اینکه من بیام باغ! دیگه خلاصه قید لذت تنهایی و سکوت دو روز خونه را زدم و آماده شدم باهاشون اومدم باغ! 

امروز از صبح یک دقیقه هم کار نکردم، ظهر رسیدیم باغ. مادرشوهر ناهار گذاشته بود و با اینکه دیر رسیدیم منتظرتون بودند برای ناهار، بعد از ناهار هم که رفتیم تو استخر آبتنی و بعدش هم با دختری رفتیم قدم زدن و توت خوری و‌عکاسی، جاتون خالی:) 

به پیشنهاد ترانه ی عزیز از باغ عکس گرفتم و براتون میذارم البته از میوه ها:) سه سال بود که سرما میزد و میوه ای نمی موند اما شکر خدا امسال سرما نزد و‌میوه هست. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۰۵
زری ..

نظرات  (۳)

یعنی همسرت به تنهایی می تونه ۳ تاشون رو سوار ماشین کنه و دو روز در جوار مادرش از پس هر ۳ بربیاد؟ آفرین بهش :)

 

کار خوبی کردی رفتی باغ هم خودت کلی انرژی می گیری هم قطعا به بچه ها و همسرت بیشتر خوش می گذره :)

پاسخ:
صبا جون مامانش هم نباشه، میتونه:)) 
فقط ظاهرا شب موقع خواب یه کم سختش بوده چون پسر کوچیکه عادت شیر روز را ترک کرده اما شبها شیر میخوره. 
آره عزیزم خیلی خوب شد اومدم، فقط ایکاش فکر این پروژه راحتم میذاشت:( الان هم برم ببینم اگر بشه امروز بخش اول را جمعش کنم

اولا که مرسی از عکسها (لبخند) چه توتهای آبداری. اینجا که توت سفید توی مغازه ها پیدا نمیشه. نزدیک مدرسه چند تادرخت توت هست که با اینکه ظاهرا قرمزن اما مزه شون کاملا مثل توت سفید میمونه.

اون یکی درخته بنظر میاد آلو باشه؟

خوبه که رابطه ات با آقای همسر داره بهتر میشه. توی این اوضاع و احوال کورونا و قرنطینه آخرین چیزی که آدم لازم داره قهر خونگیه.

خوب شد که رفتی بچه ها بدون تو بهشون خوش نمیکذره خب.

باز هم مرس از عکس.

پاسخ:
خواهش میکنم ترانه جان، نه عزیزم زردآلو هست. 
اینجا هم توت‌ها اول خیلی بیمزه بودند، یعنی مثلا سه هفته پیش، اما این هفته فوق العاده درشت و شیرین شده بودند. جات خالی واقعا
در مورد رابطه مون، واقعا نیاز به ترمیم اساسی داره. 

به به چه زردآلوهایی. باغ بابا همیشه پر از زردآلو بود، اما امسال سرمای فروردین به هیچ میوه ای رحم نکرد. فکر کنم یه دونه هم نداره :(

البته یه کم گردو داریم امسال

پاسخ:
آره عزیزم بهم گفتی سرما زد متاسفانه خیلی بد هست وقتی اینطوری میشه آدم انگار یه چیزی به دلش میمونه:(
حالا گردوهای ما میگویند یه مدل افت گرفته مغزش آبکی هست سیاه میشه و میافته! نمیدونم والله ... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی