موهای سین
پریروز با سین روی گوگل میت جلسه ی کاری داشتم. نفر سومجلسه تأخیر داشت و پیام داد در این شلوغی های آخر سال تو ترافیک گیرکرده است. گفت میآیم ولی بگذارید خودم را به یک جایی برسانم که بتوانم بنشینم و دوربین را روشن کنم. من و سین هم از فرصت استفاده کردیم و شروع کردیم به گپ زدن. ما هم خیلی وقت هست که در این شلوغی ها، نه شلوغی های پایان سال که شلوغیهای زندگیمان جایی را پیدا نکرده ایم که بتوانیم بنشینیم، دوربین گوشی را روشن کنیم و بنشینیم به صحبت کردن....فقط صحبت کردن. گهگداری حرف میزنیم یعنی چت میکنیم، اختلاف ساعت هشت، نه ساعتهامان اگر هر دو آنلاین باشیم میشود آخر شب و صبح زود او یا صبح زود من و آخر شبش... که معمولا صبح من هست و شب او.... هنوز هم او آدم شب بیدار ماندن است و من آدم صبح زود.
قبل از اینکه نفر سوم بیاید، با سین حرف میزدم و چشمم خورد به انبوه موهایش.... یادم افتاد به روزی که خانه اش دعوت بودم و قرار شد یکی از دوستان صمیمی خودش را هم بگوید بیاید و من هم نمیدانم چطور شد که گفتم من هم بگوید فلان دوستم بیاید؟ قرار شد دوست من هم با واسطه به خانه ی سین دعوت شود. سین آن روز موهایش را تازه شرابی کرده بود و موهای انبوه فر را مدل قشنگی سشوار کشیده بود. همینکه دوستم وارد شد گفت شما چه موهای قشنگی دارید....و از همه عجیبتر اینکه سین سالهای سال هزینه میکرد تا موها را صاف کند! آن موقع هم دیگه از هزینه و زحمتش خسته شده بود و به قول خودش پذیرفته بود که موهایش فر باشد.... بماند که من هم گفته بودم وااااا خب چرا صاف میکردی؟ اینطوری هم که خوبه!
با سین حرف میزدم که دستش را کرد زیر انبوه موهایش که الان بلندتر هم شده بود و همه را فرستاد پشت سرش.... همینطور که گوشم به سین بود از ذهنم گذشت چطور سین اینهمه مو دارد و موهای کوتاه و کم پشت من یک بیستم موهای او نمیشود؟! همزمان با ورود نفر سوم به گوگل میت، سین انبوه موهای فر شرابی را پشت سرش جمع کرد و با یک گیره محکم بست پشت سرش.
امروز صبح عکسهای سین را تو کانال تلگرامش میدیدم که زیرش نوشته بود چهارشنبه سوری ما بدون آتیش. نگاهم روی چهره ی سین ثابت ماند، یک فرقی کرده بود؟ ای وااااای من آن انبوه فر دیگر نبود! با خودم فکر کردم هنوز هم موهای کوتاه و کم پشت من، یک بیستم موهای سین نیست.
برایش نوشتم مدل جدید موها مبارک باشد و هنوز حرکت دست و چرخش گردن سین وقتی انبوه موها را میفرستاد پشت سرش برایم روشن و شفاف بود.
این رو هم اضافه کن که س هر وقت زورش به جاهای دیگه زندگی اش نمیرسد هر چه خشم و غصه باشه روی موهای بدبخت خالی می کند و کوتاهشون میکنه