از بس ذهنم پُره نمیدونم از چی و کجا بنویسم...اوهوووووم... اول از همه یه روزانه نویسی بکنم تا بعد ببینم چی میشه و این صفحه کلید من رو به کجا میرسونه.
این روزها برای آیلتس میخونم، به نسبت آزمون پی تی ای با این بیشتر حال میکنم، یه جورایی قانون مندتر هست و انگار استراکچر محورتر هست. اوووف نگم که چقدر برام سختته، اصلا همه ی اسکیل ها سخته اما یه جورایی برام شوق رمز گشایی داره، وقتی تو خوندن ها کلیت موضوع و روش ها و تکنیک ها را متوجه میشم حس خوبی بهم میده، یک جلسه معلم گرفتم که اصلا حس خوبی نداشتم ترجیح میدم خودم بخونم و بفهمم و تمرین کنم شاید برای رفع اشکال یا تصحیح شدن نیاز به معلم داشته باشم اما میدونم برای خوندن نیازی نیست اینقدر کتابها و سایتهای خوبی هستند که واقعا بهتر از معلم عمل میکنند مخصوصا که میتونم چند بار بخونم و منظورش را درک کنم و از اینکه یک تیکه را حتی چهار پنج بار بخونم اصلا حس بدی ندارم اما با معلم نمیدونم چرا اینقدر خودم را قضاوت میکنم و یه جورایی اعتمادبنفسم میاد پایین؟! فکر نکنم هیچ کس دیگه ای این مدلی باشه:( آهان بگم از چه سایتی میخونم شاید بدرد کسی خورد ielts-up.com این چند روز رایتینگ تسک 1 و 2 را با این خوندم خیلی خوب توضیح داده، فقط سمپل هایی را که گذاشته هنوز خیلی خوب تحلیلی نخوندم، باید اونها را هم کار کنم و بعد که ساختار دستم اومد شروع کنم با همین ساختار بنویسم. هفته ی پیش یه رایتینگ نوشتم اما اصلا با این ساختار نبود. بخاطر همین تصمیم گرفتم اول ساختار را یاد بگیرم و بعد چند تایی سمپل هم برا خودم تحلیل کنم، بعدش شروع کنم به نوشتن. فکر کنم اگر از شنبه برسم به مرحله ی نوشتن، خوبه. ریدینگ و لیسنینگ را با کتاب ترینر دارم پیش میرم اینکه در پاسخنامه بطور تشریحی گفته برای جواب درست کدوم قسمت را باید نگاه میکردم و به کجای متن باید توجه میکردم بهم کمک میکنه که قلق های پاسخ دادن به سوالات ریدینگ را متوجه بشم. از این جهت خوبه اما واقعا سرعتم خیلی داغووونه و نیاااااز به یعالمه تمرین دارم. در مورد لیسنینگ دارم سعی میکنم حتما روزی یه ساعت کار کنم. اما باید تو برنامه ام گوش دادن بیشتر را بذارم. باید عادت کنم به شنیدن. براش برنامه دارم باید عملی اش کنم. اماااا قسمت اسپیکینگ اووووف چقدررررر سخته و چقدر چالشی اش هست و چقدررررر اعتماد بنفس خورد کن! جسته گریخته میخونم و وویس های زبان آموزها و فیدبک ها را گوش میدهم اما هنوز هیچ اقدامی روش نکردم و اصلا روش و پلن خودم را درنیاوردم. اون جلسه معلم را هم برای همین اسپیکینگ گرفتم که بعدش به این نتیجه رسیدم خودم باید گلیمم را از آب بکشم بیرون! نه، با معم و یک ساعت کلاس و گفتن چهار تا مطلب کاری پیش نمیره باید اینقدر بخونم و گوش بدهم و وویس بذارم که خودم قلق کار دستم بیاد....اما نمیدونم چرا اینقدر تعلل و تنبلی میکنم:( من لغتهایی که بلد نیستم را مینویسم اما عملا هیچ وقت فرصت نمیکنم برگردم اونها را مرور کنم، فکر میکنم بابت این موضوع لطمه ی جدی بخورم و باید یه فکری برای مرور لغتهایی که نوشتم بکنم :( خلاصه این روزها درگیر درس خوندن هستم.
پریروزها یه نفری یه سوال حقوقی ازم پرسید براش توضیح دادم بعد بهش گفتم تو واتساپ ماده واحده را برات میفرستم اگر لازمت شد داشته باشی اش. رفتم کتاب قانون مدنی ام را آوردم، این کتاب یه کتاب قطور هفتصد هشتصد صفحه ای است از استاد کاتوزیان که خب یه سری حاشیه نویسی هم داره، برای آزمون وکالت برای مدنی این کتاب را خونده بودم و کلی با مداد دور و ورش نکته نویسی کرده بودم یعنی صفحاتی بود که سر سوزن جای خالی نداشته باشه! کتاب را ورق زدم و وحشت کردم از حجم درسی که خونده بودم تازه این فقط مدنی بود ... همون لحظه با خودم فکر کردم واقعا من چه فکری با خودم میکردم وقتی شروع کردم به خوندن اینها! دقیقا درسته اینکه میگویند بزرگترین کوه ها با کوچکترین سنگریزه ها جابجا میشوند!
این روزها خیلی دلم یه مسافرت میخواد، چند تا پاییز اومده و رفته و من دلم یه سفر خواسته و هیچ کاری براش نکردم؟
شاید امروز فردا فیلم life is beautiful یا فیلم five feet apart را ببینم.
دلم خیلی میخواد با یه دوستی قرار بذارم و برم بیرون چند ساعتی راه برویم و حرف بزنیم... هر چند این مدت دو تا از دوستان را دیدم اما هنوز یه جور بدی حس دلتنگی دارم ....
خوشحالم از این بابت که با همه ی سختی درس خوندن، ازش حس خوبی میگیرم. امیدوارم به نتیجه ی خوب هم منجر بشه