دلم میخواد خونه ام جایی باشه که شبها در اطرافش وهم تاریکی و جنگل مانند باشه، شبهای تابستون وقتی پنجره را باز میکنم به جای صدای خیابون و همهمه آدمها، صدای شب وجیرجیرکها به گوشم بخوره و صبح ها بوی علف و خنکی زمین.
دلم میخواد خونه ام جایی باشه که شبها در اطرافش وهم تاریکی و جنگل مانند باشه، شبهای تابستون وقتی پنجره را باز میکنم به جای صدای خیابون و همهمه آدمها، صدای شب وجیرجیرکها به گوشم بخوره و صبح ها بوی علف و خنکی زمین.