یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سلام

دوشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۱، ۱۱:۴۶ ق.ظ

سلام، با کلی تاخیر سال نو همگی مبارک باشه. امیدوارم سالی باشه پر از تلاش و موفقیت و شادی و سلامتی برا همه :)

این مدت که ننوشتم درگیر کلی کار بودم. قبل از عید بعد از سه سال که سفر نرفته بودیم رفتیم دهات:) در واقع مامانم اینا تو دهات اجدادی چند سالی هست که خونه ساخته اند و ما هم تا قبل از کرونا تقریبا هر سال عید میرفتیم. اما این چند سال نمیدونستیم برویم دهات باعید دیدنی ها چکار باید بکنیم این بود که اصلا نمیرفتیم اما واقعا امسال دلم تنگ شده بود برای آسمون آبی و بادهای بهاری اونجا. دهات ما تو منطقه ی کویری هست که بنظر من بهترین جا برای عید همونجاست :)) از بیست و ششم اسفند تا یازده فروردین تو سفر بودیم. دقیقا از بعد از ظهر دوازدهم فروردین صدا و گلوی من گرفت. دوازدهم صبح از خواب پاشدیم همگی یه حموم کرردیم و برای ناهار رفتیم خونه ی برادر بزرگترم که تهران مونده بودند. امسال هم مثل پارسال دخترم را سوپرایز کردند و براش تولد گرفتند:)) هم خودش و هم زنش خیلی آدمهای با محبتی هستند. بعد از ظهر از همونجا رفتیم به سمت باغ که پدر شوهر اینا را برای عید ببینیم که بقیه ی بچه هاشون هم اونجا بودند. قبل از راه افتادن از خونه ی برادرم به دختری گفتم تولدت را گرفتیم میخواهی برای باغ هم کیک بگیریم؟ که فرمودند بله! از تهران یه کیک هم گرفتیم به مقصد باغ. عصری رسیدیم باغ که بر حسب اتفاق همه ی بچه های خانواده ی شوهر اونجا بودند. خلاصه غروب بود که کنار آتیش بساط تولد و کیک و فشفشه و شمع داشتیم. حقیقتا خوب بود و خوش گذشت. تمامی بچه های خانواده شوهر بعد از شام برگشتند و هیچکدوم نموندند برای سیزده بدر. از همون شب تا فردا شب که برگشتیم تهران من یا زیر پتو بودم یا داشتم مایعات گرم میخوردم. کل سیزدهم را زیر پتو بودم یکی دوبار ارداده کردم گفتم پاشم برم حداقل تو باغ یه دوری بزنم که از شدت سرگیجه منصرف شدم. شب برگشتیم خونه و دختری آماده شد که صبح زود باید میرفت مدرسه. از همون موقع تا الان من هنوز سرما خوردگی و ضعفم خوب نشده. عجیب ضعف دارم. الان تقریبا سرماخوردگی ام خوب شده اما این حالت تهوع و ضعف هنوز مونده. این مدت سعی کردم تا حدودی هر روز یه کمی درس بخونم و چند تایی کار شغلی ام بود که اونها را هم سامان دادم اما یه جورایی عجیب خسته ام و دلمرده ام اصلا هیچ انتظاری به بهبودی حال و اوضاع ندارم. نمیدونم این حس و حال افسردگی ام بخاطر ضعف مریضی هست یا چی میتونه دلیلش باشه؟ همیشه ها با اومدن عید و سال نو اصلا یه طوری حس و حال خوب و انرژی و پویایی با خودش میآورد اما امسال یه جورایی از همین اول سال خسته ام:( امیدوارم با گذشت روزها، تلاش و انرژی و حال خوب به زندگی هامون بیاد. 

باورتون میشه همین چند خط را تایپ کردم حالت تهوع و سرگیجه گرفتم:(  فعلا برم، روزگارتون خوش و سلامتheart

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۲۲
زری ..

نظرات  (۱۲)

سلام عزیزم. 

 

ای بابا! چرا اینقدر مریض شدی! تست کرونا دادی؟ چون این چیزایی که میگی علایم کروناست تا سرماخوردگی!

و اینکه حس و حال افسردگیت واسه بیماری هست کاملا! نگران نباش خوب بشی روحی هم پرانرژی میشی. 

 

امیدوارم زود زود خوب بشی.

کاملا هم استراحت کن و به خودت اصلا سخت نگیر.

پاسخ:
سلام صبا جان. واقعا این مریضی عجیب سنگین شده:( نه تست ندادم. حالا اینکه من میگم سرماخوردگی چون آخرین باری که سرماخوردم قبل از این داستانهای کرونا بود که دقیقا مثل همین الان بود حال و روزم. 
آره بنظر خودم هم ضعف جسمی بیماری از نظر رووحی روانی ضعیفم کرده.
مررررسی عزیزم :*)

مواظب خودت باش زری جان خیلی استراحت کن

پاسخ:
سلام، ممنون عزیزم. سعی میکنم بیشتر استراحت کنم یعنی یه موقع هایی دیگه بدنم همراهی نمیکنه و مجبور میشم استراحت کنم.

سلام‌ زری خانوم

آخی...کاش برین یه تست بدین ممکنه کرونا باشه

چند روز رو کامل استراحت کنید که زودی خوب شین 

 

پاسخ:
سلام عزیزم، حقیقتش من اصلا به تست فکر نکردم. یعنی فکر میکنم در عمل هم برای شرایط من چندان فرقی نداره. آخه من کارمند نیستم که برای مرخصی نیاز به تست داشته باشم :) دیگه خودت میدونی عزیزم مادر بودن هم که بدون مرخصی هست:) 
ممنونم عزیزم، همیشه سلامت باشی

به به... من عاشق دهاتم. هرجا باشه. هوایی که اونجا هست، هیچجا نیست.

 چه خوب بوده، دبل جشن تولد

باز خوبه دو هفته بهت خوش گذشته ولی ناراحت شدم مریض شدی. بدنت ضعیف شده با این سرماخوردگی خودشو نشون داده. حتما خوب میشی.

 

 منهم دو هفته هست خیلی ضعف دارم. البته بعد از واکسن سومم با سردرد شروع شد و نمیدونم چرا هنوز ادامه داره چون با دوتای قبلی هیچیم نشد.

فردا دوتامون با هم خوب میشیم. (آیکون شیطونک)

پاسخ:
واقعا هیچ جا دهات نمیشه:) 
نسرین جان ما اشتباه میکنیم بنظرم وقتی بدنمون بیشتر از دو سه روز علایم ضعف را نشون داد باید پیگیر بشیم ببینیم چه چیزی تو بدنمون کم هست که اینطور میشیم؟ اما من خودم متاسفانه هیچ وقت برای خودم اینطوری وقت نمیذارم:( شما اما حتما اینکار را بکن و پیگیر سلامتی ات باش :*)

سلام. سال نوی شما مبارک. امیدوارم زود بهبود پیدا کنید و انرژی تون برگرده. حال روحی به حال جسمی مرتبط است و امیدوارم با بهتر شدن سرما خوردگی تون روحیه تون هم برگرده

پاسخ:
سلام عزیزم، ممنونم
بله همینطوره با اینکه اسمش سبکه اما واقعا همین سرماخوردگی هم آدم را از پا درمیاره :(
۲۴ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۵۶ ربولی حسن کور

سلام

عجب

امیدوارم هرچه زودتر بهتر بشین

حالا تست نمیدین اما یه داروئی چیزی بخورین

پاسخ:
سلام، بله یکبار روز سوم مریضی ام بود که رفتم دکتر. امروز هم باز رفتم. یعنی دیدم چشم هام و بالای ابرو درد میکنه و هنوز حالم خوب نیست. دوباره بهم آنتی بیوتیک داد. امیدوارم زودتر جمع بشه بساط این مریضی. 

رشته الفت شما و پدر ومادر، رشته ارتباط شما با جهان هستی، است.

پاسخ:
نمیدونم والله رشته های دیگه ای هم احتمالا هست! نیست؟
۲۶ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۵۸ ربولی حسن کور

سلام

این سومین وبلاگیه که این کامنت سیدمحسن را توش میبینم!

پاسخ:
تصمیم داره بطور گروهی همه مون را متوجه ی اهمیت موضوع بکنه :)))  

سلام زری جان 

بهتری الان ؟

احتمالا کرونا هست ولی منم هیچ وقت تست کرونا ندادم با اینکه یکی اش رو مطمئن بودم  چون هیچ فرقی به حالم نمی کرد ارتباطی که با کسی نداشتیم و خودم هم تو خونه .

مواظب خودت باش .

 

پاسخ:
سلام رویا جان، بله خدا رو شکر خیلی بهترم. سری دوم که رفتم دکتر مجدد بهم آنتی بیوتیک داد، بیلی روبین هم دوستان گفتند بگیرم بزنم که اون هم یه دونه هفته گذشته زدم. در مجموع خیلی بهترم. ممنونم از احوالپرسی ات :*)

زری جون متاسف شم بخاطر اینکه حالت رو به راه نیست عزیزم نمیخواد تست بدی ولی کاملا مشهوده مبتلا به امیکرون هستی . نگران نباش صبور باش دوره ت میگذره عزیزم . تولد گل دخترت مبارک 

پاسخ:
ممنونم مهربانو جان، الان خیلی خیلی بهترم خدا رو شکر. بنظرم دوره ضعف و بی حالی ام تموم شده فقط داروها را تا اتمامش مصرف کنم. ممنونم از تبریک تولد، سلامت باشی عزیزم 

سلام دوستم بلا دور باشه، بارها سر زدم و دیدم ننوشتی نگران شدم، انشالله سال خیلی خوبی در پیش رو داشته باشی در کنار خانوادت، و به همه آرزوهات برسی.

پاسخ:
سلام عزیزم. خوبی؟ ممنونم دوست جان، یخرده حالم خوب نبود، حالا بهترم جز برنامه هام هست انشاالله بیشتر بنویسم. ممنونم همینطور تو و خانواده ات

سلام زری جان تولد دختر گلت مبارک. چه کار خوبی کردی که آب وهوا عوض کردی. مواظب خودت باش که زود خوب بشی. نگران درس خوندن هم نباش بهتر که شدی کم کم دوباره شروع میکنی. گل و بغل و بوس

پاسخ:
سلام ممنونم ترانه جان سلامت باشی عزیزم 
خدا رو شکر الان خیلی بهترم عزیزم. مااااچ و بغل متقابل :*)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی