یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

طبقه بندی موضوعی

گلدانم

شنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ

تا پرده را کنار میزنم، خشکم میزند. کبوترها برگهایِ گلدانی را که شیدا برایم آورده بود را خورده اند. فقط یک دیروز که خانه نبودیم کبوترهای احمق آمده‌اند سراغ گلدانم و اینطور داغونش کرده اند. بجز چند ساقه ی لخت هیچی ازش نمانده است. یکی دو ساقه را هم از ریشه درآورده اند. چند لحظه ای به گلدان بینوا زل میزنم، پنجره را باز میکنم و گلدان را از روی هره پنجره برمیدارم. گلدان روی پیشخوان آشپزخانه است و من نگاهش میکنم. هنوز دو ساقه ی آبدار دارد که ظاهرا ریشه دارند و به خاک وصلند. ساقه هایی که از ریشه درآمده اند در گرمای دیروز خشک شده اند، انگار هزار سال است مرده اند. ساقه های مرده را از گلدان جدا میکنم و میاندازم در سطل زباله. الان از آن گلدان زیبا با برگهای قلبی آبدار که با دمبرگ های قرمز به ساقه وصل بودند، چیزی جز چند ساقه ی لخت نمانده است. به گلدان آب میدهم و همانجا روی پیشخوان رهایش میکنم.

برای صبح شنبه اتفاق خوشایندی نبود، گیاه زیبایم که هر روز حداقل چند بار نگاهش میکردم و تک تک برگهایش را میشناختم و برای درآمدن دانه دانه برگهایش انتظار کشیده بودم، مرده و از آن فقط دو ساقه ی ده پانزده سانتی لخت به جا مانده است.

 برمیگردم به اتاقم، پشت میز رو به پنجره مینشینم، به جای خالی گلدان نگاه میکنم و تصور میکنم آن دو ساقه ی لختِ هنوز به خاک چسبیده، جانی گرفته اند و برگهای تازه درکرده اند. لبخند کمرنگی بر لبانم مینشیند.     

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳/۰۳/۱۲

نظرات  (۶)

۱۲ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۰۸ کامران وفایی

خیلی دلگیر کننده است. ولی این خوبیو داره که گلدون هنوز سالمه و میتونه گل جدیدی توش کاشته بشه و با این تجربه دور از دسترس پرنده ها قرار بگیره

پاسخ:
اگر از تجربیات درس بگیریم!

چه گیاهی بوده که اینقدر مورد علاقه ی پرنده ها بوده؟

واقعا کلی باید صبر کرد یک برگ گیاه دربیاد اون وقت در یک روز به فنا میره

پاسخ:
اسمش را نمیدونم، احتمالا عکسبرداری بذارم تو کانال تلگرام. 
دقیقا!یه وقتهایی میگم چقدر خوبه آدم حواسش نباشه و یه گیاه کلی رشد کنه! 

گیاه چرا این همه عزیزه برای بعضی از ما آدم‌ها؟ همیشه برام سواله که چرا تا این حد دوست‌شون داریم؟ دقیقن عین بچه‌های آدم اند.

از این به بعد احتمالن به خاطر همین اتفاق تلخ، بیش‌تر دوستش خواهی داشت.

پاسخ:
برای من تا زنده اند خیلی حضورشون معمولی میشه، ولی وقتی بلایی سرشون میاد یهویی متوجه میشم ای بابا از دستش دادم:/

زری جان آیا بیان ترکیده؟ من هیچ جوره نمیتونم وارد بشم :(

چرا اینطوری شده!!!

پاسخ:
آسمان جان من فیلترشکنم روشن بود باز نمیشد! خاموش کردم وارد شدم! 

آخه من چیکار کنم؟ من که فیلترشکن سرخودم :(((

پاسخ:
میدونم شوخی بیمزه ای هست :) اما همیشه شعبون، یک بار هم رمضون :)

ای وای... تا حالا ندیده بودم پرنده ها چنین بلایی سر گلدان بیاورند. شاید تشنه شان بوده و برگ های این گلدان خوشمزه و آبدار بوده..

پاسخ:
اون یکی گلدانی را هم که مانده است خیلی نوک نوک میکنند، کلا پرنده ها گیاهان را دوست دارند، تو مزارع براشون یونجه میریزند 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی