یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

از تصمیماتم و از ترس هایم

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۵۲ ق.ظ

این را سریع بنویسم و برم برسم به کارم. دیروز تو وبلاگ دوستی به وبلاگی رسیدم که چند ماهی شروع به خوندن زبان کردن و حالا داره پست هاش را به انگلیسی میذاره. به لینک هام اضافه اش کردم که باز هم بهش سر بزنم:)) واقعا خوشم اومد از این کارش و از اراده اش:) عالی بود این حرکتش. بنظرم واقعا نیاز داریم که برای تقویت زبان خروجی داشته باشیم و این مدل نوشتن میتونه یه حرکت خوب باشه. تصمیم گرفتم هر روز یه نیم ساعت اواخر شب وقت بذارم یه چند خطی بنویسم و از متن ها و چیزهایی که خونده ام استفاده کنم. احتمالا یه فایل ورد باز کنم و با قید تاریخ روزانه اینکار را انجام بدهم.

در مورد این شرایط فعلی و ویروس کرونا، هر روزی که میگذره به حجم نگرانی و ناراحتی من اضافه میشه، هر روز بیشتر میترسم که اگر بچه هام این مریضی را بگیرند؟ میدونم گفته اند بچه ها نگرفته اند اما من اصلا اعتماد ندارم به اینها و حرفهاشون. من میترسم برا بچه هام:(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۰۷
زری ..

نظرات  (۵)

ممنون از لطفتون

اتفاقا من هم از وبلاگ هستی شما رو می شناختم و از وقتی شروع به نوشتن کردید می خوندم و انرژی می گرفتم که با وجود سه تا بچه اینقدر فعال هستید، مشوق خوبی می شه وقتی آدمهای فعال رو می بینم ، این روش خدا رو شکر خیلی جواب می ده مخصوصا ماهایی که زمان برای کلاس رفتن نداریم، امیدوارم همچنان موفق بمانید.

 

 

 

 

پاسخ:

خوشحالم کامنتت را خوندم؛) 

خب رویا خانوم تا من نمینوشتم شما نباید یه اعلام حضور میکردی؟ :( 

باز هم ممنون بابت ایده ای که ازت گرفتم امیدوارم بتونم اجرا کنم

من کلا بیشتر از اون خواننده هایی ام که بعد چند سال طرف رمزی می کنه و من چون خاموش بودم بی نصیب می شدم :-) سه چهار تا وبلاگ بودن که دقیقا بعد چهار سال کامنت دادم، کلا نوشتن سختمه، ولی وبلاگ رو مجبوری می،نویسم، سر کار که می رفتم رئیسم می گفت خانم فلانی شما مثل ملانصرالدین هستید که یک پولی می گرفت نامه می نوشت یک پولی هم می گرفت همون رو می خواند.. ببخش بدون اطلاع می خوندم

 

 

 

 

پاسخ:
وااای چقدر به این ملانصرالدین خندیدم؛))) حالا من نقطه ی مقابل تو هستم اینقدر نظرگذاشتنم میآد خخخ با این حساب خیلی ارزشمنده پستهای انگلیسی که میذاری! خوشحالم که میخونی ام؛) راحت باش رویا جان خودت را مجبور نکن به کامنت گذاشتن 

کرونا برای کسایی که مشکلی از قبل دارند کشنده هست و گرنه همون سرماخوردگی هست و مشکل الان کرونا همه گیری ش هست. وقتی جمعیت زیادی آلوده به بیماری می شند این بین احتمال درگیر شدن گروه های پرخطر هم بالاست که خب برای اونا کشنده هست.

 

 

پاسخ:
صبا جان همه اش میترسم که نکنه بعدا چیزهای جدیدی پیدا بشه و اطلاعات جدیدی پیدا کنن! اصلا به این اخبار اعتماد ندارم نه به قسمتهای مثبت خوبش و نه به اون قسمتهای نگران کننده اش.  آخه تو این اخبار فوتی های کرونا بینشون جوون هم هست که! مثلا همون دکتر چینی که ویرووس را اعلام کرده بود و ظاهرا فوت کرد. یعنی اینها همه بیماری زمینه ای داشتن؟ علاوه بر اینکه نگران اطررافیان و پدر مادرها هم هستم.

سلام خوبین،اره نوشتن هم حتما تاثیر گذاره،به نظرم کنارش لغت بخونی و از این کتابهای رایتینگ ایلتس و تافل بخونی خیلی اثر گذار میشه، راستی به سوال بی ربط سما واکسن یکسالگی پسرتونو زدین؟

پاسخ:
آره از این سری کتابها هم دارم میخونم اما حقیقتش نمیدونم بدون معلم بتونم تا پایان تابستون برای امتحان آماده شده باشم؟
در مورد واکسن، حقیقتش پریشب با خودم فکر میکردم چه اشتباهی کردیم و نباید میبردیم میزدیم. آخه باید هفته ی پیش میزدیم که چون سرماخورده بود و دارو داشت گذاشتیم شنبه ی این هفته و بردیم زدیم. اما پریشب که بدخوابی میکرد خیلی ترسیده بودم و فکر میکردم نباید تو این شرایط واکسن را میزدیم:(( اما ظاهرا یه بدخوابی معمولی بود و حالش فعلا خوبه الحمدلله. خلاصه خیلی فکرهای متناقض داشتم تو این هفته.

منم باید میبردم ولی موند برا شنبه دودل بودم ولی از دکترا پرسیدم گفتن نه بزنین تاخیر نندازین با این وضعیتم معلوم نیست شرایط کی عادی بشه، انشالله خدا حافظ این جوجهها باشه

پاسخ:
توکل به خدا، همینطوره معلوم نیست تا کی این وضعیت بمونه و ظاهرا صلاح نیست خیلی تاخیر بیفته این واکسن. انشااله سبک و راحت رد بشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی