یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

شب قدر نویسی امسال

چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۵۹ ق.ظ

بخشی از دعای کمیل هست که میگه خدایا یا من را به خواسته و طلب قلبی ام برسان یا فکر آنرا از ذهنم خارج کن. بارها و بارها شده که این قسمت از دعای کمیل را به زبان آورده ام. ولی الان میخوام خودم هم یه تیکه به این دعا اضافه کنم؛ خدایا جوری نشه که اینقدر نتونم کارهام را پیش ببرم که از خستگی و سرخوردگی بیفتم به جون خلقت و بندگانت و از آنها عیبجویی کنم. یه موقع هایی ما آدم‌ها وقتی نمیتونیم خودمون را بکشیم بالا، اون دوست یا آشنایی که به زعم ما موفق بوده را میبریم زیر ذره بین بدبینی امان و میکشیم پایین:( امروز بعد از سحری خوردن قبل از مسواک نشسته بودم نخ دندان میکشیدم که یهو مچ خودم را گرفتم که داشتم کشف می کردم که فلانی با فلان کارش میخواست موفقیتش را تو‌چشم دیگران کنه! بعد به خودم نهیب زدم که از کی تا حالا اینقدر نکته سنج شدی؟ نکنه حالا چون فلان موفقیت ها را کسب کرده اینقدر دقیق شده ای و مثلا داری پنبه ی شخصیتی فلانی را می‌زنی ؟! این بود که با خودم گفتم همین یه مورد را هم بفهمی و رعایت کنی برای شب قدر امسال کافیه. این را اینجا نوشتم که بماند از شب قدر امسال ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۲۴
زری ..

نظرات  (۳)

تو چرا اینقدر فکرات شبیه من هست؟

 

منم جدیدا خیلی دارم مچ خودم رو تو این زمینه می گیرم که تو موفقیت بقیه دنبال سوراخ می گردم :( البته این واسه وقتایی هست که به قول تو خسته هستم! 

 

 

پاسخ:
اول بگم همون موقع که پست را فرستادم، کامنت گذاشتی کلی ذوق کردم؛)) اما خوب ذهنم خواب و بیدار بود و تمرکز نداشتم گفتم بذارم بعدا جواب بدهم:) 
راست میگی، من هم یه وقتهایی میبینم چقدر فکرهام شبیه بعضی دوستانم میشه:) به من این شباهتها حس خوبی میده حتی اگر در نقص ها باشه خخخ ؛) 
میدونی چرا میگم در مواقع خستگی و سرخوردگی این اتفاق بیشتر میافته؟ چون ذاتا آدم حسود و بخیلی نیستم، ببین اصلا نمیخوام از خودم تعریف کنم، به هر حال همونطور که در ایرادات مچ خودمون را میگیریم، نباید محاسن اخلاقی را نادیده بگیریم:) ، میگفتم خلاصه بنظرم چون عموما از موفقیت آدم‌ها لذت میبرم و واقعا حس خوشحالی دارم، اما خوب اون لحظه ای که مچ خودم را میگیرم، در اون زمان وقتی به خودم دقیق میشم به این نتیجه میرسم شاید واقعا دلیلش خستگی هست! تو هم فقط تو ایرادات اخلاقی شبیه من نیستی ها! صبا جون تو ذاتا خوش قلب هستی و‌خیرخواه اطرافیانت! این نکته ها به آدم اطمینان میده که یه موقعهایی بر اطرافیان سخت گرفتن و گیر دادن ذهنی بهشون میتونه دلیلی بیرونی و‌ خارح از شخصیت طرف داشته باشه که همون خستگی ها هست:)

خب بله شباهت با دوستان شاید دلیل اصلی جذب شدن ما به همدگیر و دوست شدنمون هست :)

 

منم اصلا آدم حسودی نیستم معتقدم دنیا اینقدر بزرگه که هر کی بخواد میتونه جایی برای خودش باز کنه و موفقیت بقیه تازه انگیزه ای هست که منم میتونم.

 

اون موقع ها که خسته ام شاید دلیلش این هست که فکر میکنم اون آدمی که تو موفقیتش دارم دنبال سوراخ می گردم شرایطش خیلی هم سخت نبوده و با کمی ذکاوت و تلاش تو اون شرایط میشه موفق شد و اینجوری به خودم دلداری میدم که کم کاری از من نبوده :) یعنی یه جورایی کاری به اون آٔدم و موفقیت هاش ندارم اول و آخرش خودمم :)

پاسخ:
وااااای آرره دقیقا همین که گفتی موفقیت دیگران برای تو انگیزه میشه! دقیقا من هم خیلی وقتها با همین دید بهش نگته میکنم:) 
اما در مورد اون آدمی که میبرم زیر ذره بین، نه صبا جون من فکر کردم بهش، به این نتیجه رسیدم که من وقتی خیلی خسته میشم و کم میآرم میخوام با تخریب جزیی یه نفر دیگه فاصله را کم کنم تا ذهنم یه کم آروم بگیرم که البته این را هم ذهن مچ گیر من نمیذاره !  تو کارت درسته عزیزم:)

اصلا به نظر من هیچ اشکالی نداره گاهی از استاندارد هامون خارج بشیم. همین که توانایی اینو داشته باشیم که به موقع مچ خودمون رو بگیریم این یعنی تکلیفمون با درست و غلط خودمون روشن شده .

پاسخ:
آفرین دقیقا همین خروج از استانداردها! البته مهبانو جون دقیقا درسته اینکه مچ میگیریم معنی اش اینه درست و غلط را میدانیم اما خب ضعف شخصیتی هست که راه اشتباه را میرویم و واقعا دوست دارم علاوه بر اینکه میدونم چی درست هست اون کار درست برام نهادینه شده باشد:) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی