یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

زیر بار این مقاله زاییده ام :(

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۳ ق.ظ

یه عالمه وقته که قراره یه مقاله به استاد تحویل بدهم که به اندازه ی ده تا مقاله برایش برنامه ریزی کرده ام و تنبلی کرده ام:( 

الان هم به نیت اون مقاله ی کذایی لپ تاپ را روشن کردم اما بجای مقاله اومدم اینجا و نشستم دنباله ی پست قبلی را نوشتن که دیدم نه رضایتبخش نیست. این شد که اون را ذخیره زدم و بجایش این پست را منتشر میکنم تا بعدش برم بشینم چند روزی تمرکز کنم روی این مقاله، فقط این مقاله جمع بشه و بارش از روی دوش و ذهن من برداشته بشه، بعد بیام بشینم ببینم برای این زندگی چکار باید کرد ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۰۷
زری ..

نظرات  (۲)

۰۹ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۰ ربولی حسن کور

سلام

ممنون میشم اگر وقتی فهمیدین چطور میشه به برنامه هایی که می ریزیم عمل کنیم به ما هم اطلاع بدین!

پاسخ:
یه شب با دخترم صحبت میکردم میگه مامان چی حال تو خراب میکنه! گفتم اینکه همیشه از برنامه هام عقبم! جواب داد ناراحت نباش هیچ کس به برنامه هایی که میریزه نمیتونه عمل کنه:( قابل توجه که ایشون تو ده سالگی به این مهم واقف شده اند

می فهمم. من هم شرایط شما رو دارم وحشتناک.... ایشالله هر دومون مقاله ها رو بدیم.

پاسخ:
واااای که چقدر حال بدی هست، برات آرزوی موفقیت میکنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی