یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

مهمان نا لَخ

جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۲ ب.ظ

اگر آدمی هستید که بلد نیستید مهمان خوبی باشید، لطفا روز جمعه جایی مهمونی نروید مخصوصا برای ناهار یا عصر جمعه! چون نحسی شما به نحسی جمعه بعد از ظهر گره میخوره و گند بزرگی بالا میآره که بیچاره میزبانتون توش گیر میکنه:(

*در مورد عنوان، کلمه ی "نا لَخ" بمعنی نا جور است یا یه چیزی شبیه این اما خب بار معناییِ ناجور بودنش بیشتره! 

*الان فکر کردم باید یه توضیحی هم بدهم در مورد اینکه مهمان خوب بودن، چطور مهمونیه؟ همینقدر بس که فقط به فکر راست و ریست کردن کارهای خودتون نباشید، اون گوشی نگبتتون را هم بذارید کنار، دیر نیایید که به محض اینکه رسیدید از گرسنگی سریع سفره را پهن کنند، اگر بلد نیستید یه موضوعی را برای حرف زدن راه بندازید حداقل به تلاشهای میزبانتون بی توجه نباشید. عززززت زیاد  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۲۱
زری ..

نظرات  (۴)

یا بهنر بود بگی اگر هوس همنشینی و همصحبتی ندارید و زمان تون رو صرفا برای خودتون نیاز دارید هیچ قانونی نمیتونه شما را وادار کنه به مهمونی رفتن، مگه اینکه قصدتون فقط یه وعده غذت تلپ شدن باشه که خدایی تو این روزگار هیچکس بهش نیاز نداره. پس بمونید تو کنج خلوت خودتون و آرامش خودتون و دیگران را به هم نزنیدو

پاسخ:
مهبانو جان اومدنشون هم در راستای راست و ریست کردن کارهای خودشون بود، وگرنه که من مطمینم برای اصطلاحا تلپ شدن نبود چرا که اصلا خودم ازشون خواستم مفصل تر بیایند و هدف من این بود تایم بیشتری باشه برای با هم بودن اما خب بعضی وقتها بعضی ها فقط خودشون و کارهای خودشون را میبینند. 

آخ آخ. ببین یعنی چی کار کردن که صدای تو در اومده :|

پاسخ:
میبینی صبا؟ اصلا آدم میخوره تو ذوقش :(

ما یه دوستی داشتیم مثلا نهار روز جمعه دعوت میکرد . ساعت ۱۲ و نیم یا یک میرفتیم میدیدیم تازه از خواب پا شدن برن دست و صورتشون رو بشورن . نه یه چایی میاوردن نه پذیرایی باید میرفتم تو آشپزخونه برنج آبکش میکردم تا بالاخره نهار رو حاضر کنه بخوریم . آدمها خوبی بودن ولی میزبانیشون خیلی بد بود 

پاسخ:
من این به قول خودشون ما با هم راحت هستیم را نمیفهمم!!! حقیقتا بهم بر میخوره. حالا ادم با هم بیرون باشه و بگویند بیایید برویم و فلان، یه حرفی قابل قبوله اما اینکه دعوت میکنی خب ارزش قایل باش برای مهمونت :)

منم این تصور رو ازت دارم که خیلی صبوری ، نمی دونم چرا ولی خب دارم دیگه :-) به قول صبا اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که چی شده که اذیت شدی و داری می گی. 

من خودم انقدر صبور نیستم و زود بهم برمی خوره.

پاسخ:
مرسی عزیزم شماها به من لطف دارید. میدونی خستگی خودم و فشردگی کارها باشه و تو انتظار داشته باشی حضور مهمان کمک کنه این کرختی ها را ببره، بعد خودش باعث بی حالی بیشتر بشه، یه جورایی صدای ادم را در میاره.  

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی