یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

یک هفته ی اخیر

دوشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۰۶:۵۳ ب.ظ

سلام، الان بیشتر از یکماهه یا نمیدونم چقدره درگیری هام خیلی زیاد شده. ذهنم پر از حرف هست. تند تند در حد ده دقیقه بنویسم و برم بشینم به درس خوندن که خیلییییییی عقبم. 

 

نمیدونم تاریخ دادم یا نه؟ اما بدونید که من 25 تیر آزمون آیلتس ثبت نام کردم. اوضاع درس خوندنم بد نبود یعنی هر روز حداقل دو تا اسکیل را میخوندم و برای بقیه هم برنامه داشتم که برسونم به هر چهار اسکیل، که هفته گذشته یکی از موکل هام که کارهای شرکتتون را انجام میدم زنگ زد که حسابهای بانکی اشان مسدود شده و .... توضیح داد و فهمیدم طرف دعوا با اینکه از اینها آدرس داشته این دو نفر را (دو تا برادرند) مجهول المکان معرفی کرده که ابلاغها بهشون نرسه و رای غیابی بگیره و به زعم خوذش ببره اجرای احکام! حالا هم تا این مرحله پیش رفته و الان اینها با بسته شدن حسابهاشون و اینکه حسابهاشون داشت خالی میشد و میرفت تو صندوق دادگستری از ماجرا باخبر شده بودند! دقیقا هفته پیش دوشنبه با هم صحبت کردیم و ساعت ده شب به من گفت پرونده را قبول میکنی شما؟ من هم که کلا یه مریضی هستم که نمیتونم به کار نه بگم! درجا گفتم بله! اون شب تا سه صبح بیدار بودم و مدارک را میخوندم و ادله جمع میکردم. شانس آوردم سه شنبه برای بحث آلودگی هوا همه ادارات تهران تعطیل شد و اینطوری سه شنبه هم نشستم کار را دقیق تر پیش بردم و ظهر بود که الکترونیکی اعلام وکالت کردم و لایحه را ثبت کردم. از فرداش یعنی چهارشنبه تا امروز که چهار روز کاری بود هر روز را میرفتم دادگاه. تا اینکه امروز رای قبولی قاضی از واخواهی را گرفتم و قبل از اینکه طرف دعوا پول بیشتری از کارت های موکلین برداره و اینکه بتونه فیش خروج پول از صندوق دادگستری را بگیره، اجرای حکم را متوقف کردم. خلاصه اینکه کاری را که طرف دعوا با بامبول بازی سه سال پیش برده بود تونستم تو چهار روز کاری جلوش را بگیرم :)) حقیقتا خیلی از خودم راضی ام :) الان باید منتظر بمونم تا دادگاه بهمون جلسه رسیدگی بده و دوباره به پرونده با حضور ما بعنوان خوانده دعوا رسیدگی کنه :) فقط از اونجاییکه همیشه خدا من باید همه ی کارهام به هم دیگه بیفته! ببینید اگر روز رسیدگی را همون 25 تیر ندادند!؟ 25 تیر روز امتحان آیلتس هست!

 

یه قضیه دیگه هم تو همین چند روز پیش اومد که نوشتنش مفصله، اما حتما یه هفته هم اون وقتم را خواهد گرفت! حالا بعدا میام تعریف میکنم. 

 

در کنار این پرونده، خب کارهای ریزی هم که همیشه انجام میدادم که روزانه در حد یکی دو ساعت وقتم را میگرفت و چون استرسی نبود بدلیل امتحان آیلتس دیگه انها را هم هیچ وقت رد نکردم هم بودند و البته که هنوز هم هستند :) 

خلاصه اینکه از ظهر ساعت دو که رسیدم خونه ناهار خوردم و یک ساعتی هم خوابیدم. یکی دو تا کار بود که باید اینترنتی پیگیری میکردم اونها را انجام دادم. الان ساعت ده دقیقه به هفت هست. این پست را نهایی کنم. یه سر برم برم آشپزخونه یه فکری برای شام بکنم و بیام بشینم سر درس خوندن از دو ماه یک هفته کمتر، وقت دارم :(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۳/۰۲
زری ..

نظرات  (۱۶)

دوست فعال و سخت کوش و خوش فکر من موفق باشی عزیزم :* 

پاسخ:
مرررسی صبا جونم، تو باز هم مثل همیشه به من لطف داری :*)
۰۳ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۵۴ نرگس باران

همینا که صبا گفت 😊

پاسخ:
فداااای شما :*)
۰۳ خرداد ۰۱ ، ۱۵:۲۳ ربولی حسن کور

سلام

یعنی موکلین شما این قدر بدحساب بودن که مثل بچه آدم پول این بنده خدا رو نداده بودند؟

پاسخ:
سلام، خب مدارکی که خواهان داده بود همه  جعلی بودند و اصلا به استناد همون من تونستم تا اینجا کار را پیش ببرم، اما در مورد اینکه آیا واقعا موکلین من بهش بدهکار بوده اند و از بس بدحساب بوده اند اون مجبور شده در این حد جعل کنه! واقعا من نمیدونم و به من هم ربطی نداره. 
در مورد سوالی که خصوصی پرسیدید، بله میتونسته براش ایجاد مشکل کنه. 
۰۳ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۲۳ ربولی حسن کور

سپاسگزارم

پاسخ:
خواهش میکنم آقای دکتر 
۰۴ خرداد ۰۱ ، ۱۲:۰۲ دخترمعمولی

آفرین بهت که تونستی انقدر با پشتکار و تلاش چند روزه کار رو به جای خوبی برسونی :).

ولی در کل به نظر من، وکالت یکی از سخت ترین شغل های دنیاست. این که آدم ندونه حالا اون چیزی که داره ازش دفاع میکنه اصلا حق هست یا نه، خیلی سخته.

امیدوارم امتحان آیلتستم عالی بدی :).

پاسخ:
وااااااای دختر معمولی واقعا چه روزهایی بود، خدا روشکر مسایل جانبی کار هم باهام همکاری کردند :))
در مورد خط دومت، الان بجز این پرونده گیر یه موردی هستم که با تمام وجود تک تک سلولهام درگیرش هست اگر وقت شد میام یه روزی براتون مینویسم، فعلا فقط برام دعا کنید که نغلزم :(
ممنوووونم واقعا به این آرزو احتیاج دارم :*)

همونی که صبا گفت :))

نتیجه تلاشهات رو می بینی .

پاسخ:
عزیزززززمی :*))

سلام دوستم خوبی؟ آفرین چه عالی خانم وکیل. کاش پیش من بودی کلی مشاوره میگرفتم ازت. امتحانت بهترین نتیجه رو خواهدداد اصلا نگران نباش. کلی زمان داری هنوز ... اگر کلاس خاصی الان نمیری از این وبینارهای جمعبندی اینا شرکت کن به نظرم بد نیستن البته خودم تجربه ندارم ولی در کل برای ماها که زمانمون کمه خوبن فکر کنم.

پاسخ:
سلام ارغوان جان، خوبی عزیزم؟ 
عزیزم اگر مشاوره ای و کمکی از دستم بربیاد خوشحال میشم کمکی باشم :) میتونی از همین راه دور هم اگر موردی بود باهام درمیان بذاری. 
نه عزیزم کلاس نمیرم، اما از یوتیوب خیلی استفاده میکنم. خیلی عقبم و در برابر بلد نبودن هایِ من واقعا این زمان کمه، اما خب فعلا سعی میکنم با توجه به شرتیط پیش برم. امید به خدا :)

آخ که چقدر این حس غرور بعد از انجام درست یک کار خوبه.

پاسخ:
دقیقا!!!! و فکر میکنم تنها دلیلی که تو این اوضاع قاراشمیش کار را قبول میکنم نیازی هست که به این حس دارم!

سلام. تلاش و استمرارت آفرین داره... امیدوارم پرونده ای که قبول کردی زود به نتیجه برسه و وقت زیادی از شما نگیره، آزمونت را هم عالی بدی

پاسخ:
سلام، ممنونم دوست جان 
دارم همه ی سعی ام را میکنم، من هم امیدوارم :*)

به به چقدر فعال. لذت بردم.

حسابی موفق باشی، هم تو کار هم آیلتس

پاسخ:
فعلا که زیر همه اش زاییده ام :)))) 
ممنووونم لاندا جان :*)

سلام 

من امروز وبلاگتون رو پیدا کردم و خیلی روند زندگیتون رو دوست داشتم...میشه مهمونتون بشم ؟؟

پاسخ:
خواهش می‌کنم، خوش اومدید :)

همیشه به نظرم وکالت شغل سخت و پیچیده ایه. موفق باشی و امیدوارم توی یک روز نباشه امحان و جلسه دادگاه :)

پاسخ:
همینطوره لیمو جان کار سخت و پر استرسی هست و تنها قسمت خوبش درآمدش هست که خب نسبتا خوبه و اینکه برخلاف رشته های دیگه که طول میکشه ادم بتونه وارد کار بشه بچه های حقوق اگر ازمون وکالت را قبول بشوند زود و خوب وارد بازار کار میشوند. نه عزیزم تو یک روز نیفتادند :)

سلام زری جون خوشحالم ددلاین گذاشتین❤️

شما ماشاالله الگو هستین واسه ماها با وجود بچه و کار بیرون این همه زحمت میکشین😍زری جون دختری آزمون ورودی رو خوب دادن؟روز آزمون به فکرشون بودم

پاسخ:
سلام ساناز جان، عزیزم من فقط دلم می‌خواد یه کارهایی بکنم مهم اینه چقدر به برنامه پایبند باشم و پشتکار داشته باشم:| تو به من خیلی لطف داری عزیز دلم
مررسی که روز آزمون به یاد دخترم بودی، چقدر خوندنش اینجا بهم حس خوبی داد:) واقعا نمی‌دونم بگم چطور داده چون همونطور که خودت میدونی خیلی مهمه که بقیه چطور داده باشند! اما گفت سختتر از تمرین ها بوده! برای دفترچه دوم دو تا سوال را وقت کم آورده و اینکه اساسی هنگ کرده بود:)) انشاالله جواب‌ها اومد میام با اعلام نتیجه میگم. باز هم ممنونم ازت
۲۰ تیر ۰۱ ، ۰۷:۵۱ آوای درون

سلام. فقط اومدم بگم امیدوارم آزمون را خوب بدید و نتیجه دلخواهتون حاصل بشه

پاسخ:
سلام، ببخشید هر دو کامنتت را همزمان و با تاخیر جواب میدم. خب امتحان که خوب نبود اما چاره ای نیست اگر قرار باشه کماکان به این مسیر ادامه بدم، این امتحان هم میشه بخشی از مسیرم. 
عزیزم نمی‌دونم چطور از اینهمه محبتت تشکر کنم. ممنونم. 
۲۵ تیر ۰۱ ، ۱۰:۳۵ آوای درون

سلام. فقط اومدم بگم امیدوارم بیاین بنویسین که آزمون را خیلی خوب دادین :)

پاسخ:
سلام عزیزم، چقدر از دیدن پیامت خوشحال شدم از مهربونی ات، حقیقت امر اینه که بد دادم خیلییییی بد، امروز صبح بود. 
باز هم ممنونم از محبتت دوست جان
۲۶ تیر ۰۱ ، ۰۷:۱۶ آوای درون

سلام. اختیار دارین خانومی...

:( شاید نتیجه اش بهتر از چیزی بشه که تصور میکنید.. اگر هم نتیجه اش دلخواه نبود که میشه بخشی از مسیرتون.. :*

پاسخ:
سلام، اره عزیزم بخشی از مسیر هست … مسیر راحتی نیست، فقط مشکلش همینه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی