یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

من سرزنشگر

يكشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۵۳ ب.ظ

فارغ از نتیجه ی آزمون، فکر میکنم میتونم ازش یاد بگیرم که باید بتونم خودم را ببخشم. اینکه نتیجه ی امتحانم چی میشه هیچ کسی مسؤولش نیست مگر خودم، اما قبول مسؤولیت با نبخشیدن خودم فرق داره، باید بتونم خودم را ببخشم در عین حال که مسؤولیت کارم و اشتباهم را میپذیرم. تو مترو با یه دختره که با هم امتحان داده بودیم، حرف میزدم و من حالم خیلی خراب بود(که هنوز هم که ساعت سه نصف شب هست و  از حال بد از خواب بیدار شدم، خرابه) بقدری این حال خرابی هست که ته ته ذهنم فکر میکنم من مستحق زنده بودن نیستم (باورتون میشه تا این حد خودم را ملامت کنم؟) که این دختره گفت من نمیدونم چرا این اشتباه را کردم و سر لیسنینگ و رایتینگ منتظر برگه جداگانه کاغذ برای چکنویس بودم که بهم بدهند و وقتی ندادند هم نکردم بهشون بگویند و مخصوصا سر لیسنینگ شروع کردم روی میزم نوشتن! بعد با خنده گفت خب حداقل روی اون کاغذ که روش رمز ورودمون به امتحانمون بود مینوشتم نهایتا پاک میکردم که خب اصلا درستش هم همین بود و کفتنند که از همین برگه برای چکنویس استفاده کنید اما این دختر متوجه نشده بود، در عین حال که ناراحت بود و از طرفی هم فوق العاده دختر مسؤولیت پذیری بود لحنش نسبت به خودش به هیچ وجه سرزنشگر نبود ( از کجا فهمیدم مسؤولیت پذیر هست این که تو سن ۲۲ سالگی تنها بیاد تهران برای کار کردن و گفت این یکماه اخیر پنج و نیم صبح بیدار میشده که برسه سر کارش و تو مترو و با خستگی درس خوندن و کار کردن و حتی همون موقع ساعت نه شب گذشته بود که امتحانمون را داده بودیم و با خستگی و تو اون بررررررف فکر نکرد خب با اسنپ یه کله بره خونه، دقیقا مدل من که با اسنپ بیایی تا مترو بعدش با مترو تا خونه) میخوام بگم از مفت خوری و الافی نبود که خودش را شماتت نکنه، مسؤولیت پذیر هست اما شماتت گر نیست. این خیلی مهمه! باید یاد بگیرم که این دو تا از هم جدا هستند. در عین حال که خودم را مسؤول اشتباهات و برنامه هام میدونم اما نباید خودم را برای اشتباهاتی که مرتکب میشوم شماتت کنم. برای من این دو تا کاملا برهم منطبق هستند، همین الان هم هنوز نتونستم بفهمم که قبول مسؤولیت بدون شماتت و مجازات(مخصوصا روانی) چطور ممکنه؟ هنوز نمیدونم چطور میتونم خودم را از این ذهن مجازاتگر رها کنم، اما میدونم که باید اینکار را بکنم. من با همه ی تلاشی که این سال‌ها کردم نتونستم به اون نتیجه ی مطلوب برسم، اصلا بعضی از اشتباهاتم واقعا اجتناب پذیر بودند و تنها خود من مسؤولشون هستم اما اگر من از ابتدا زیر بار این زحمت و تلاش نمیرفتم آیا اصلا و اساسا این اشتباه رخ میداد؟ نه! خب پس آیا باید این آدم تلاشگر را تحسین کرد که از منطقه امن خودش خارج شده و حاضر شده تلاش کنه و یا باید تنبیه کرد که چرا در طول مسیرش مرتکب اشتباهی شده؟ اینطور که بهش نگاه میکنم برام قابل قبول تر میشه که باید بتونم خودم را دوست داشته باشم و با خودم مهربان باشم. دوست داشتن خودم باید یه موضوعی باشه فارغ از نتیجه ی کارم. 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۱۱/۲۳
زری ..

نظرات  (۹)

۲۴ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۵۹ امیررضا پوراسدی

سلام  ، وقت بخیر ، من حدس می‌زنم که هدف شما از امتحان آیلتس ، فقط ارتقاء سطح دانش زبان نیست و احتمالا به منظور استفاده از نتیجه این آزمون برای هدف بالاتری هست ، اگر اینطوره راه دومی وجود داره که میتونه جایگزین آزمون آیلتس باشه ، به ویژه برای آدامه تحصیل. 

پاسخ:
سلام، دولینگو و پی تی ای؟ 

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع

سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت‌کوش

پاسخ:
ما یه ضرب المثل داریم میگیم: شل بگیری، سفت میخوری !
خدایی از آدمی که همچین ضرب المثلی با گوشت و پوست و خونش عجین شده توقع چی داری؟ :) 

من در چنین مواقعی به خودم میگفتم خب اشتباه کردم الان به مجازات اشتباهاتم توقع داری تا ابد بشینم خودم رو ملامت کنم یا اینکه برم خودم رو بکشم؟! اگر اون به نظر تو که عقل کل هستی و همیشه ملامت گر درسته که برم تو کارش! اگر هم نه پس لطفا ساکت شو و بگذار ببینم چه گلی باید به سرم بگیرم که تا ابد تو این شرایط نمونم! 

وقتی به راههای جدید برای نجات از وضع موجود فکر میکردم/میکنم اونم عقب نشینی میکنه و کمتر حرف می زنه :) 

پاسخ:
واااای صبا دقیقا من هم همینم، اما میدونی چی اذیتم میکنه؟ اینکه چرا نیروی محرکه ی من برای  تلاش تو اینطور مواقع همراه با گرامی داشتن خودم و دوست داشتن خودم نیست؟ چرا باید با اون ذات سخنگوی خودم بجنگم؟ چرا اون همراه و همدل با من نیست؟ من که دارم کارم را میکنم اما چرا مدام انگار این ملامتگر درون هی میاد سرک‌میکشه و یه خودی نشون میده؟! قدیم ها بودنش را پذیرفته بودم و اصلا جزئی از من بود! اما الان فهمیدم واقعا این ملامتگر درون پاش را زیادی از گلیم خودش دراز کرده:) دارم رو خودم کار میکنم که به بقیه ی قسمتهای وجودم هم اجازه عرض اندام بدهم، اون قسمت صلح با خود، گرامی داشتن خودم، دوست داشتن خودم را به دستاورد هام گره نزنم و …
مرسی از کامنتت، ماچ

سلام. خسته نباشی...  آزمون سختی را پشت سر گذاشتی و خیلی براش زحمت کشیدی.. امیدوارم نتیجه خوبی بگیری

از بیرون به خودت نگاه کن. تصور کن دوستت چنین شرایطی داره. بهش چی میگی؟ من وقتهایی که ملامتگر و از خود ناراضی میشم، از بیرون به خودم نگاه می کنم و با خودم مهربون میشم.

پاسخ:
سلام آوا جانم، ممنونمعزیزم سلامت باشی:) مرسی عزیزم از کامنتت من هم همینکار را میکنم و مدام خودم را تعدیل میکنم:)) تازه تعدیل شده ام رسیدم به این مرحله:) اما واقعا مستحق محبت بیشتری به خودم هستم. 
۲۵ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۵۶ امیررضا پوراسدی

سلام ، وقت بخیر ، اگر هدف تحصیل در کانادا هست ، من میتونم اطلاعات مفیدی در اختیارتون بزارم ، بسیاری از دانشگاههای کانادا آزمون TOEFL Home Edition   رو قبول دارن و حدود ۲۰ دانشگاه هم آزمون دولینگو. البته به رشته و مقطع تحصیلی هم بستگی داره ، اگر رشته مورد 5نظرتون رو بفرمایید ، من براتون اطلاعات لازم و دانشگاه های مناسب رو خواهم داد. با آرزوی بهترین ها. 

پاسخ:
سلام، رشته تحصیلی من حقوق هست و ارشد ایرانم حقوق مالکیت فکری هست یعنی احتمالا برای اونطرف باید برای حقوق رقابت‌، حقوق شرکت‌های، زمینه های intellectual property اقدام کنم. متاسفانه رشته حقوق جز سختگیرهاست

سلام خوبی؟ خسته نباشی عزیزم. تو تا همین الانشم خیلی خیلی زحمت کشیدی من میدونم اومدن تو این مسیر با بچه چقدر سخته. بعد تو از خودت ناراضی هستی؟ باید از بیرون به خودت نگاه کنی نه اینکه از درون خودت خودت رو محاکمه کنی. نتیجه مهمه و واقعا نتیجه خوب بسیار بسیار باعث خوشحالی ولی با شرایط موجود تو بهترین تلاشت رو کردی و دیگه نتیجه مهم نیست مهم اینه که تو زحمت کشیدی. منم یادمه دو سال قبل وقتی نتیجه آزمونم با اولین ماکی که دادم فرقی نکرد خیلی خیلی ناراحت شدم انگار که هیچ زحمتی نکشیدم ولی تو این دوسال بارها و بارها دیدم که من تو اون دو ماه چقدر چیز یاد گرفتم و همین بهم دلگرمی داده که درسته نتیجه خوب نبود ولی من پیشرفت کردم.

پاسخ:
سلام عزیزم، خوبم خدا روشکر هرچند گهگداری بغض به گلوم برمیگرده اما خب نیاز دارم به گذر زمان که خودم را جمع و جور کنم. ارغوان جان نیاز دارم یه اتفاقی بیفته که من وجود موفقیت را حس کنم، یه نمود خارجی و عینی، وگرنه وقتی خودم را با پارسال مقایسه میکنم حس میکنم چقدر از مسیر را اومدم اما دلم می‌خواد روی خط پایان باشم:( میدونم مهم نیست من چی دلم می‌خواد:))) باید براش سعی کنم. میدونم تو خیلی خوب درکم میکنی 
۲۵ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۰۷ مینو حسینی

اصلا این دوست داشتن خود معجزه ای میکنه که نگوووووو 

پاسخ:
مینو جان، من نمیدونم این یه استعداد ذاتی هست یا ناشی از تربیت؟ شاید هم هردو؟ اما در مورد من میدونم که اینقدررر این موضوع در من خاموش بوده که بتازگی از بس رو خودم دقیق شدم متوجه شدم که اصلا این مفهوم در من وجود نداره، من هنوز در اولین گامهای شناختن خودم تو این موضوعم و البته که کلا مقاومتم هم در پذیرش زیاده:)
۲۶ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۲۴ امیررضا پوراسدی

سلام ، بله درسته ، رشته حقوق و رشته های وابسته در کانادا سخت گیرانه ، تحت لایسنس و گرانه .میتونید برای ارشد مطالعات زنان با داشتن نمره دولینگو و شهریه پایین تر اقدام کنید ، احتمال  گرفتن فاند هم هست . اگر اطلاعات بیشتری لازم دارید ، لطفا پیام بدید. سپاس

پاسخ:
سلام، اتفاقا یکبار یه کورس گرفتن با موضوع زنان کارآفرین و کارهایی که از نظر حقوقی میشه براشون کرد، یا یه چیزی شبیه این:)) باید برم چک کنم ببینم چی بود. مرسی از توضیحتون، هنوز به این موضوع فکر نکرده بودم، یه کم در موردش فکربکنم. اگر لینکی دارید لطفا بفرستید برام تا بخونم. مرسی 
۲۷ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۳۷ امیررضا پوراسدی

https://grad.usask.ca/programs/womens-gender-sexualities-studies.php 

این سایت دانشگاه ساسکاچوآن هست ، دوره مستر ، بدون نیاز به استاد راهنما، شهریه سالانه ۹۰۰۰ دلار کانادا ، با قبولی دولینگو ۱۲۰ . این دانشگاه رنکینگ حدود ۲۰ در کانادا داره و معمولا فرصت فاند داره . موفق باشید . 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی