روز نهم جنگ است.
هر روز را به یک طریقی گذراندهام. روز اول و دوم با بهت و پیگیری اخبار. یکی یکی اسامی سردارهای جنگی بود که با سردارهای جدید جایگزین میشدند.
مسخ شده پای کانال خبری مینشینم. در این بیخبری و قطعی اینترنت به هر خبری چنگ میزنیم. پای ثابت این استرسها تماسهای هر روزه است که به هم زنگ میزنیم و اخباری را که شنیدهایم با هم ردوبدل میکنیم.
چشم به صفحه ی تلویزیون، زیرنویسهای تکراری را میخوانم. ترامپ و نتانیاهو شاد و سرخوش از عملیات نظامی دیشب، میگویند خداوند پشت و پناهشان بوده است و حافظشان است…. نمیدانم خدا چرا پشت و پناه غیرنظامیان آواره و مستأصل نیست… لابد است و من نمیبینم…
در طول این سالها باشعار امنیت، چقدر فقر و بیکاری و کودکان کار به این سرزمین تحمیل شد.. ظاهرا همهشان نابود شدهاند. صبح خبر تخریب پایگاههای اتمی را در حالی گوش میدادم که جنگندههای آمریکایی مأموریتشان را انجام داده بودند و آسمان ایران را ترک کردهبودند و در مسیر برگشت بودند.
این روزها هزار بار ترامپ را با کلاهی بر سر بر صفحه تلویزیون دیده ام که روی آن نوشته است”Make America great again” .. فکر میکنم که چه احساس غروری دارد و دارند.
وابستهی تلویزیون شدهام. برنامه های تکراری را برای بار هزارم نگاه میکنم به دنبال سرنخی برای روزهای آتی ایران… ایران….ایران