یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

دو سال پیش بود که تو اینستاگرام با کولبر ها آشنا شدم و چقدر برایم تصورشون تلخ بود... هی عکس ها را بالا پایین میکردم و بعد مسافت و سنگینی بار بر دوش را تخمین میزدم .... اما نمیدونم چرا اون موقع اصلا تو ذهنم تصوری از سن کولبرها نیومد، یعنی لابد خیلی عمیق بهشون فکر نکردم وگرنه اگر یه ذره عمیق تر به قضیه نگاه کرده بودم متوجه میشدم که اینها از همون سن پایین کولبر میشوند یعنی اصلا کلبر دنیا میآیند وگرنه که اگر تو بزرگسالی بخواهند کولبر بشوند که نمی تونند یعنی توان و طاقتش را ندارند.... نوزادی کولبر زاده، کودکی کولبر، جوانی کولبر، پیری کولبر، کولبر مرده 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۱۹:۴۱
زری ..

طرف پشت شیشه ی ماشینش نوشته «عشق من رضا»

چند حالت متصوره:

۱) ماشین مال یه خانمه و خب عشقش اسمش رضاست.

۲) راننده مرد هست و‌خب عشقش یه مرد دیگه هست.

۳) راننده اسم بچه اش رضاست و خب عاشق بچه اش هست نه مامان یا بابای بچه اش؛)

بنظرتون احتمال کدوم بیشتره؟:))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۰۰:۲۳
زری ..

خب این اولین مطلب من برای وبلاگ نویسی هست و اصلا نمیدونم با اینجا چکار خواهم کرد آیا ادامه میدهم یا نه؟

اما سعی میکنم بمرور برای خودم یه سبک نوشتن را انتخاب کنم و تا حدودی تو ذهنم دسته بندی کنم که چی ها را میخوام بنویسم و ....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۲۰:۲۶
زری ..