تو این شش سال عمری بر من گذاشته اما هنوز واو به واو پستش یادم بود!
قدیم یه وبلاگی میخوندم که دیگه ننوشت امروز تو لینک وبلاگ یکی از دوستان اسمش را دیدم، یادش افتادم و چون قلمش یادم بود سریع زدم روی لینک. آخرین پستش هنوز همونی بود که قدیم خونده بودم، فقط از دیدن تاریخ پست چشمهایم چهار تا شد، فروردینِ نود و چهار!!! اوووه اصلا باورم نمیشد این پست را من پنج سال و نیم پیش خونده ام! پس چرا اینقدر در ذهنم روشن بود؟ نزدیک شش سال از اون روزهایی که وبلاگ ایشون را میخوندم گذشته! شش سااااال! من از این سرعت برق آسای زمان وحشت دارم.
+دیشب تا صبح سردم بود، سرم را میکردم زیر پتو که شاید گرمم بشه اما فایده ای نداشت، صبح از شوهر پرسیدم دیشب هوا خنک تر بود یا من لرز داشتم؟ ترس این را داشتم که کرونا گرفته باشم، شوهر گفت هوا سردتر بود. اما الان هم که نزدیک ظهر شده هنوز لرز دارم:(
این اتفاق برای منهم افتاده. خوندن یک وبلاگ قدیمی که فکر میکردم مثلا یکی دوساله دیگه نمینویسه وبعد دیدم تاریخش قدیمی تر از اینهاست.
هر لرزی که کورونا نیست. امیدوارم تو هم خوب باشی و فقط بخاطر سرمای هوا بوده باشه.