یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

من به همین غروب دلخوش کرده ام

چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ

از همه ی بی زمانی ها گریزونم، هوایی که در آخر بهمن بوی نوروز میده، پرستوهایی که یکماه زودتر اومده اند، یاکریم هایی که یکماه زودتر تخم میگذارند و آقای شوهر خبر تخمگذاری اشان تو خرپشته را داد، از جوونه هایی که روی درختها میبینم، از گل کلمی چقدر سفید که همین پریروز باهاش چند تا شیشه سالاد مشهدی درست کردم، این سالاد مشهدی یه مدل ترشی هست که تو دوران خوابگاه از دوست مشهدی ام یاد گرفتم و بسی خوشمزه است، از ده تا شیشه ی رب گوجه ای که با گوجه های قرمز و فوق العاده رسیده ای پختم که به آقای شوهر گفتم بگیره برای رب پختن که دیگه یه قاشق هم رب نداریم و من همونی هستم که از رب گوجه های شرکتی فراری ام:( از همه ی این نا زمانی ها بیزارم... الان وقت ترشی انداختن که نیست ترشی را باید تو پاییز انداخت و وقتی تنبلی کنی دیگه هر چی چشم بندازی گل کلم گیرت نیاد، و از اون بدتر آخه رب پختن الان؟ اون هم چه گوجه ای با چه قیمت مناسبی؟ دقیقا هم قیمت گوجه وسط تابستون تازه اون هم تابستون شش ماه پیش تو مملکت خراب شده ای که در هر دفعه ی خرید قیمت ها رفته بالاتر! من از اینهمه بی اعتباری گریزونم یعنی اصلا راستش را بخواهید میترسم ... من دلم ثبات میخواد هر چند که باعث زحمتم بشه حتی اگر یه دونه گوجه ی بدردبخور تو زمستون گیرم نیاد، میدونم خودم میدونم که اینها نتیجه ی گلخونه ای شدن محصولات هست اما من آدمی ام که زحمتِ روتین را ترجیح میدهم به اینهمه بی ثباتی. من آدمی ام که نمیتونم از هیچکدوم از اینها لذت ببرم.

*نتونستم از این مورد ننویسم، از شنیدن خبر اعدام جوونهایی که الان وقت مردنشون نیست، آخه لعنتی ها الان که هر موجود زنده ای داره سر از خاک در میآره اینها چطوری باید بروند زیر خاک؟ از بی زمانی اینهمه مرگ وحشت دارم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۹
زری ..

نظرات  (۸)

واقعا این همه بی قاعدگی حتی تو آب و هوا هم ترسناکه!!

 

ما اینجا به نسبت تابستون سردی رو داشتیم!!

پاسخ:
آخه همون آب و‌هوا از هر چیزی بیشتر نمود داره؛( اونوقت زمستون هاتون چطوره؟ گرمتر شده؟

اینجا گویا کلا هیچ وقت زمستون سردی نداشته! 

پاسخ:
اوهووووم اینکه طبیعت مثل همیشه ی خودشون بمونند خوبه

الان دل تو دل باغدار جماعت نیست ، مخصوصا اونا که شغل اصلیشون هست ،  همسر من داره غصه تازه جوونه های درخت ها رو می خوره که حیفه سرما بزنه.

 

پاسخ:
دقیقا همینه ماهم رفتیم باغ دیروز، جوونه زده بودند یکسری از درخت ها :(

غروب قشنگیه. ولی زری جان قبل از گذاشتن عکس کوچیکش کن در حد پنجاه درصد تا زود برامون لود بشه.

توی دیار ما همیشه هر میوه ای و سبزیجاتی هست. فقط قیمتش فرق میکنه.

باریکلا چه هنرمندی!

پاسخ:
مرسی نسرین جان، آره عزیزم بعد از اینکه عکس را گذاشتم دیدم چقدر بزرگ اینجا قرار گرفته، دیگه تنبلی ام اومد ادیت کنم انشاالله دفعه ی بعدی :)
ممنونم عزیزم اره دستم راحت به کارهای این مدلی میره اما واقعا در خیاطی عاجزم برعکس دستان هنرمند شما :*)

وای زری جان... 

الان خبر و عکسی دیدم از خانمی که همراه با شونزده نفر دیگه قرار بوده اعدام بشه. او بخاطر اینکه زندگی دخترش تباه نشه جرمی را به گردن گرفته بوده.

وقتی جلوش شونزده نفر را اعدام می کنند، سکته می کنه و میمیره ولی با این وجود پیکر پاکش را بر دار آویزون می کنند!!

حالم خیلی بده، اینا چجوری می تونن بخوابن آخه؟ !

مرده شور همشونو ببرن. میدونن مردم ازشون بدشون میاد ولی حتی نیم قدم بر نمیدارن که این نفرت و خشم یه سر سوزن کمتر بشه.

پاسخ:
برای اینکه میدونند اگر یه قدم به عقب بردارند مجبورند مدام عقب نشینی کنند! تو یه جلسه ای بهشون گفته بودند چه کاریه اینقدر روی حجاب زنان پافشاری میگنید یه کم کوتاه بیایید بذارید حساسیت ها کم بشه. یکی از همین حضرات فرمودند اگر ما سر این قضیه کوتاه بیاییم بعدش باید سر همه چیز کوتاه بیاییم! میدونی من هم فکر میکنم دقیقا همینه علاوه بر اینکه کوتاه نمیایند هر چند وقت یکبار خیلی هم فاحش به روی همه مون میآورند که حیات و ممات همه مون در دستانشون هست:(

اومدم کامنت بزارم کامنت نسرینو خوندم کلا یادم رفت پستت چی بود! چه وحشتناک! 

پاسخ:
آره خیلی بد هست:(

حالم درد می کنه زری جون

حالم درد میکنه

پاسخ:
میفهممت مخصوصا که هیچ کاری از دستمون بر نمیاد :(

عاشق اون ترشی مشهدیم هیچوقت هم یاد نگرفتم

کاش دستورشو بزاری

پاسخ:
منجوق جون من با روش خودم درست میکنم اما خب بنظرم خوشمزه میشه، اول گوجه ها را ریز میکنم و با نمک میذارم روی گاز پخته بشه نرم که شد گوشت کوب برقی میزنم توش و کامل که پخته بود مثل وقتی که املت درست میکنی تو اون مرحله ای که تخم مرغ میشکونیم توش، تو همون مرحله گل کلم و هویج و کرفس و سیر و فلفل دلمه ای و فلفل سبز تند خشک شده را که ریز کردم میریزم توش، من سرکه ی خونگی سیب داشتم به اندازه ای که مواد را کمی شل و آبکی طور کنه سرکه بهش اضافه کردم. دوباره نمکش را تنظیم میکنم یه کوچولو باید خوش نمک باشه که بعدا که گل کلم ها نمک را به خودش کشید مزه اش خوب شده باشه. ادویه ترشی هم هر چی داشتی بهش بزن، واقعا سلیقه ای هست حتی همون ادویه پولویی یا خورشتی هم خوبه:) بعد تو ظرف مورد نظر میریزی جهت نگه داری. من تو شیشه میریزم که وقتی درش را باز میکنیم سریع تموم بشه و یه موقع خراب نشه. بنظرم تو هم تو شیشه بریز از این دبه بزرگ ها بهتره. یه گل کلم با موادی که بهش بیاد براحتی پنج شیش تا شیشه ترشی بهت میده. از دو روز بعدش هم میتونی بخوری ترشی ها را یواش یواش بیشتر میرسه اما واقعا همون اول سریع اماده ی خوردن هست. الان گل کلم های سفید و خوبی هست بگیر درست کن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی