گذشتِ چهار سال از سقوط ما همراه با سقوط هواپیمای اکراینی
صبح قبل از اینکه پست قبلی و قسمت ششم ژنو را بنویسم، یه استاتوس تو واتساپ گذاشتم، در مورد هواپیمای اکراینی که توسط سپاه سقوط کرد و تمام سرنشینانش کشته شدند، چهار سال پیش سه روز تمام مردم گفتند کار خودشونه و من با اینکه ته ذهنم میدونستم احتمالا مردم راست میگند، اما هی با خودم میگفتم نه اینطورها هم نیست، مردم عادت کرده اند که اینقدر به اینها بدبین باشند. روز سوم بعد از اینکه بدلیل حضور چند دو تابعیتی بین کشته شده ها، آخر سپاه مجبور شد راستش را بگه و اعلام کردند کار خود بی وجودشون بوده و سه روز دروغ گفته اند. واقعا اون روز چیزی به اسم میهن و مام وطن و هر مفهوم دیگه ای شبیه این در من از بین رفت، به معنای واقعی کلمه چیزی در من سقوط کرد که هنوز هم بعد از چهار سال بغض به گلویم و اشک به چشمانم میاره. ج ا دیگه چه چیزهایی از ما ربودی؟ روسیاهی تاریخ بر تو میمونه.
جاش توی قلبمون تا همیشه میسوزه و درد میکنه. خیلی مفاهیمو برامون تا ابد از بین برد.