زنان دورکار - پانزده از چهل
دیروز روز پر رفتوآمدی داشتم. فرصت نکردم قسمت دوم پست قبلی و روز پانزدهمِ چهل روز نوشتن را بگذارم. الان که آمدم بقیه اش را بنویسم، هر چی فکر میکنم یادم نمیآد بعد از صبحانه خوردن چکار کردم:))) باورتون میشه؟! یعنی یک دیروز فاصله افتاده، من بطور کلی کارهای پریروز را فراموش کردهام.
انتهای صحبتم در مورد دورکاری بود. بدم نمیآد این پست را اختصاص بدهم به این موضوع. البته من فقط در مورد دورکاری خانمها و فرهنگ شرقی-ایرانی خودمان و با توجه به وضعیت اشتغال و نرخ بیکاری در کشورمان این مطالب را مینویسم، چون مطمئناً اینها همه مسایلی هست که بر شرایط دورکاری افراد اثر میگذارد. آنچه که در این پست نوشته ام لزوما تجربه ی شخصی خودم نیست، مسایلی است که در بین دوستانم و ارتباطاتم متوجه شدهام.
در کامنت پست قبلی یکی از دوستان اشاره کرده بودند که برای ایشون سر کار رفتن یعنی لباس پوشیدن، رانندگی کردن، گوش دادن به آهنگ مورد علاقه اش، و جدا کردن محیط کار و استراحت. وقتی از این منظر به قضیه نگاه میکنم میبینم حرف ایشون خیلی درسته، همه ی اینها به زندگی یک نظم و روتین خوبی میدهد. اما شما بیایید شرایط یک مادر را درنظر بگیرید که بچه دارد، یک یا دو تا یا بیشتر. رفت و آمد کلی ازش وقت میگیرد و هزینه های جانبی این اشتغال بیشتر از درآمدش میشود. هستند و میشناسم زنهایی را که حاضرند این هزینه ها را بدهند و عملا هیچ چیزی از حقوقشون براشون باقی نمیماند. فقط به این دلیل که شاغل بمانند و از جامعه ی شغلیشون حذف نشوند این تصمیم را میگیرند. با خودشون فکر میکنند الان این زحمت را بکشم و این هزینه ها را بدهم، چهار پنج سال آینده بچه ها بزرگتر میشوند و مدرسه جایگزین مهدکودک میشود و هزینه هام کمتر میشود ولی هم شغلم را دارم و هم آنوقت مجبور نیستم دوباره از اول خودم را تو کارم ثابت کنم. معمولا مادرانی که دورکاری را انتخاب میکنند متوجه ی درهمآمیختگی کار و استراحتشان میشوند اما با سبک سنگین کردن شرایطشان این انتخاب را می کنند.
با همه ی این مزایایی که دورکاری برای مادران شاغل بهمراه میآورد، با توجه به شرایط کشورمان ولی باز هم نظر من اینست که اگر کارمند هستید، تن به دورکاری ندهید. دورکاری در کشوری مثل ایران که نرخ بیکاری بالا است و زنان برای بدست آوردن حداقل ها با همه ی وجود میجنگند معمولا مساوی میشود با حذف از جامعه ی کاری و یا به استثمار بیشتر زنان شاغل. زنان شاغل با کار بیشتر و حقوق مساوی در حالت دورکاری به نوعی کنار میآیند تا شغلشان را حفظ کنند.
اما زنانی که خودکارفرما هستند، در شرایطی که تصمیم به دورکاری میگیرند، وضعشان فرق میکند. کار از خودشان است و میتوانند ساعات کاری و میزان کاری را که قبول میکنند خودشان تنظیم کنند و همچنین در میزان حقوقشان تأثیری ندارد. فقط از جنبه ی روانی و اینکه دورکاری نظم کار و استراحت را بهم میزند، این ایراد را دارد که آنهم با درنظر گرفتن جمیع جوانب بنظر میرسد میتوان از این ایراد چشمپوشی کرد. اما بنظر من ایرادی دیگر هم دارد. از نظر روانی و خانوادگی زنان شاغل دورکار برای اثبات کارشان به انرژی بیشتری نیاز دارند. اینکه فیزیکی در خانه هستند، از آنها توقع میرود مانند یک زن خانهدار کار خانه را انجام دهند. نه خانه داریاشان و نه اشتغالشان برسمیت شناخته نمیشود.
ولو اینکه زن خودکارفرما باشد و یا اگر کارمند است خطر از دست دادن کار و استثمار نداشته باشد، دورکاری سختی های دیگری هم دارد. استمرار وظایف خانهداری و مسوولیت پذیری کمتر همسران، نادیده گرفته شدن و احساس ناارزشمندی، دوری تدریجی از محیط کار و ایزوله شدن شخص، رشد و پیشرفت شغلی فرد دورکار معمولا تحت تاثیر این دورکاری قرار میگیرد و محدود میشود، استرس ناشی از مدیریت همزمان کار خانه و مسایل شغلی، عدم ایجاد تعادل بین کار و استراحت، از ایراداتی است که دورکاری زنان دارد.
نمیدونم چرا لحن متنت با نوشته های قبلی وبلاگت فرق داره . این آخراش حس کردم دیگه دارم متن حقوقی یا کتاب تعلیمات اجتماعی میخونم :))