از معمولیهای زندگیِ ما، شاید نه چندان معمولی برای دیگران- هفدهم از چهل
1- یک هفته است به مهندس میگویم خلافی و توقیف ماشین را چک کن، نمیشه با سه تا بچه و یک ماشین توقیف دار برویم سفر. نهایتا دیشب تو برنامه پلیس من، چک کردم و دیدم بله اخطار بدحجابی و توقیف فیزیکی خودرو داریم. از صبح دارم با دوستم که تجربه ی توقیف خودرو و پارکینگ گذاشتن را دارد چت میکنم و اون هم باز از یک دوست دیگه برایم میپرسد و همزمان دارم تو گوگل هم میچرخم و آدرس پارکینگ ها و شماره ی تماسشون را سرچ میکنم که هیچکدام هم تلفنشون را جواب ندادند. از آنطرف هرچی پیدا میکنم را تو تلگرام میفرستم برای مهندس. بهش زنگ میزنم و یکدور هم خلاصه ای از یافته هایم را شفاهی میگویم.
2- صبح یک دوست صمیمی تو کانال تلگرامش پیامی از یک کانال دیگه فوروارد کرده بود با این مضمون که زوجهایی که چشماشون از اشتیاق و ذوق برق میزنه، به هم لبخند میزنند و گاهی دستای همدیگه را آروم میگیرند یا نوازش میکنند و همه ی این کارها را بدون توجه به اطرافیان و بدون نمایش انجام میدهند، شهر را زیبا میکنند! کامنت میذارم که خیلی دوست دارم بدانم هر کدام از ما چقدر از این آدمها را میبینیم و میشناسیم. صحبت بینمون با چند تایی کامنت ادامه پیدا میکند و بین عملیات جستجو برای پارکینگی که خودمان با حقارت برویم ماشینمان را بخوابانیم. کامنت دوستم میآید که زندگی به اون زمختی که فکر میکنی نیست، ریلکس . برایش یک قلب میفرستم.
3- این دوست با شوخی و با اشاره به پست قبلی من میگوید شما دورکار هستی و این عاشقان دست در دست هم و چشم تو چشم هم را نمیبینی وگرنه زیادند. و من که همیشه سعی میکنم طوری برنامهریزی کنم که با هر دفعه بیرون رفتن دو سه کار را با هم انجام دهم که کمتر چهره ی فقر و کودکان کار و دستفروش ها را ببینم. حرفی برای زدن ندارم.
4- سعی میکنم به این موضوع فکر نکنم که تعریف زمختی دنیا برای من چیست؟ میدانم و میفهمم برای هرکسی این تعریف متفاوت است. برای یک مهاجر میشود غم دوری و دلتنگی برای خانوادهاش، برای من میشود ..... نه ترجیح میدهم همینجا فکر کردن و شخم زدن چهرهی زمخت زندگی را متوقف کنم. به قول دوستی زور زندگی از همه چیز بیشتر است و من دارم این زندگی را زندگی میکنم. نیازی به غرق شدن در غمهایم ندارم.
5- برمیگردم به گوگل و سعی میکنم یک لیستی از پارکینگ های ناجا را پیدا کنم که بتوانیم ماشینمان را ببریم پارکینگ بگذاریم و جریمه ی تخلف بیحجابیامان را بپردازیم.
معمولاً زوجهای خیلی جوان تازه در رابطه رفتهان. که اونا هم چند روز بعدش اگه پیشون رو بگیری میبینی دیگه اون ذوق رو ندارن. به نظر من اون دوستی که به دورکاری شما اشاره کرده آدمی نیست که بقیه رو به درستی درک کنه.