یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

نانوشته ام -هجده از چهل

يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۴:۱۳ ب.ظ

قبلا گفته بودم که من آدم نشانه ها هستم.

نیم ساعتی میشود که شروع کردم به نوشتن مطلبی در مورد رابطه ای نسبتاً چند ساله. فراز و فرودهایی دارد این دوستی. مثل هر بخشی از زندگی چیزهایی این چند سال یادگرفتم که قطعا در غیر از این دوستی یادنمیگرفتم. 

حرفهایی زده شد و حرفهایی شنیده شد که این رابطه را ساخت و به هر حال به آن رنگ و شکل داد. نمیخواهم بار زیادی بر آن بگذارم که بنظرم زندگی همین است؛ همینقدر جدی و همینقدر شوخی. همینقدر عمیق و همینقدر سطحی. باید با آغوش باز پذیرایش باشیم، تا وقتی که رابطه خوب پیش میرود، در جاده ی دوستی پیش میرویم. اگر هم هر یک از طرفین رابطه، اُفتان و خیزان به صرافت جمع کردنش افتادند، نه اصراری است و نه چاره‌ای. تمامش میکنیم. 

نیم ساعتی در خصوص آن رابطه و خاطراتش قلم‌فرسایی کرده بودم و متن بلندبالایی نوشته بودم که نمیدانم چه شد و چه دگمه‌ای را اشتباه زدم که یکباره همه ی متن پرید. آه از نهادم بلند شد که ای لعنت بر این شانس! متنم چه شد؟ چرا پرید؟ 

چاره ای نبود. دوباره صفحه را باز کردم و زل زده به صفحه ی سفید، فکر کردم چه نوشته بودم؟ چطور دوباره همه را بنویسم که به ذهنم آمد شاید نباید آنها را مینوشتم. میدانم که تو آن را میخواندی، شاید نباید مینوشتم و نباید میخواندی‌اش.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۹/۱۱
زری ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی