یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

خودت را دوست بدار- بیست و سه از چهل

جمعه, ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۳۲ ق.ظ

 

پسر بزرگه از همه ی بچه‌هایم بیشتر به من شبیه است، یک سمج بودن خاصی دارد، یک ارزش ذاتی برای کار و کار کردن قایل است و در عین حال یک جدال تمام نشدنی با کمالگرایی. 

در واقع، با این بچه بود که من متوجه‌ی کمالگرامی خودم شدم و فهمیدم چقدر این خصلت می‌تواند به آدم آسیب برساند. وقتی بچه ام بعد از کلی تلاش، بیکباره با استیصال شروع به گریه میکرد که نمیتواند کاری را انجام دهد، خودم را میدیدم که چطور خسته شده‌ام و کم آورده‌ام. به جبران تمام غصه‌هایی که خورده بودم و شماتت‌هایی که به ناروا بر خود تحمیل کرده بودم، پسرم را بغل میکردم و میکنم و برایش توضیح میدادم و میدهم که او برای خوب بودن و دوست داشتنی بودن نیازی به انجام این کارها ندارد، دوست داشتنی بودنش ربطی به دستاوردهایش ندارد.  اما خودم نمیدانم پس نقش و‌ جایگاه کار و تلاش کجاست؟ در عین حال میخواهم به ارزش کار و کارکردن واقف باشد. نمیخواهم به او القا کنم که کار کردن ارزشمند نیست.  فقط میدانم نباید ارزشمندی خودم را به دستاوردهایم ربط بدهم. یک حدی و میزانی ارزشمندی دارم که باید برای زندگی کردن و عزت نفس کافی باشد، این ارزشمندی مستقل از دستاوردهایم است، از این نقطه به بعد تلاشگر بودنم و موفقیت‌هایم به آن حس ارزشمندی چیزی را اضافه خواهد کرد که منجر به اعتمادبنفس می‌شود. فکرمیکنم روانشناسی نوین این را هم قبول نداشته باشد اما برای منی که بعد از هر شکست خودم را لایق زنده بودن هم نمیدانستم، این تغییر در نگرش می‌تواند سرآغاز خوبی بود؛ و از آن مهمتر اگر بتوانم این را به پسرم هم یاد بدهم، کار بزرگی برایش کرده‌ام. 

 

من آدمی بودم و الان هم کمی اینطور هستم که اساسا قبول نداشتم کمالگرا هستم. 

قبلا هروقت دوستانم بهم میگفتند کمالگرا هستی و اینطوری خیلی اذیت میشوی و‌ باید این اخلاق را کنار بگذاری، فکر میکردم اینها فقط نقاط برجسته ی زندگی من را میبینند و چیزی از شکستها و تنبلی ها و فرصت‌سوزی‌هایم نمیدانند، اما الان فکر میکنم این نگرش ریشه در کمالگری دارد. چرا باید با هر تعریف و تمجیدی از خودم سریع نقطه ی مقابل آنرا به خودم و دیگران یادآوری کنم؟ اصلا ذات زندگی همین است که دیکته نانوشته غلط ندارد. من نباید خودم را برای غلط‌هایم شماتت کنم بلکه باید به خاطر جسارت و‌جرأتم در دیکته نوشتن و تلاشم در یادگرفتن تحسین کنم، فارغ از اینکه چند غلط دارم. 

 

این روزها وقتی دخترم با خشم درباره‌ی خودش حرف میزند، از ناتوانی‌هایش می‌گوید، از عقب بودنش از ایده‌آلش می‌گوید. اول ته دلم ذوق میکنم که چه خوب! خودش این توقع ها را از خودش دارد، من هم همین فرمون را بگیرم و با پروبال دادن به این توقعات و انتظارات، بیشتر و بیشتر او را در جاده تلاش و کوشش قراردهم. به یکباره مچ‌ خودم را میگیرم که چه بشود؟ دستاوردی که به قیمت شماتت خود بدست بیاید چه ارزشی دارد؟ اینکه مدام دنبال قله ای برای فتح کردن باشد چه لذتی دارد وقتی فتح این قله‌ها به احساس ارزشمندی‌اش از خودش گره خورده باشد و بدون آنها خود را لایق دوست داشتن نداند؟ 

 

این روزها وقتی پسرم با گریه از شکستهایش می‌گوید، شکستهایش در درست کردن یه لگو، در خراب شدن یک نقاشی و در حفظ نشدن یک شعر. تنها کاری میکنم اینست که بغلش کنم، در آغوشم بگیرمش و بگذارم گرمای وجودم را اطراف خودش حس کند. بعد بهش میگویم خوب است، خیلی خوب است  که تصمیم گرفته‌ای این کار را بکنی. بعد برایش میگویم دیکته ی ننوشته غلط ندارد، وقتی نگاه متعجب پسرم را میبینم که می‌گوید این نقاشی است نه دیکته! بهش میگویم زندگی همه اش مثل یک دیکته است، تو میتوانستی اصلا شروع به دیکته نوشتن نکنی. اونطوری هیچ غلطی هم نداشتی. اما تو انتخاب کردی دیکته بنویسی و همین کارت ارزشمند است. فارغ از اینکه چندتا غلط داری، همینکه این تصمیم را گرفته‌ای باید به خودت افتخار کنی. اینطور وقتها خود کوچک تنهایم را میبینم که زیر بار شماتت خودم له شده‌ام و خسته‌ام. در عوض خود تنهایم، پسرم را محکمتر بغل میکنم و سعی میکنم بهش اطمینان بدهم که او دوست‌داشتنی است، فارغ از نتیجه ی تلاش‌هایش. 

 

بعنوان یک مادر کمالگرا، تلاشگر و نتیجه‌گرا خیلی سخت است وقتی میبینم بستر خودملامتگری فراهم است و می‌توانم با تقویت این احساس یک چوب همیشه افراشته بالا سر بچه‌هایم قراردهم که خودشان مدام خودشان را به تلاش بیشتر هل‌بدهند، این‌کار را نکنم و به جبران همه ی حال بدهایی که خودم داشته‌ام، بچه‌هایم را بغل بگیرم و از آنها بخواهم هیچ وقت به هیچ قیمتی ذره‌ای از ارزش و دوستداشتنی بودن خودشان برای هیچ دستاوردی هزینه نکنند.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳/۰۹/۱۶
زری ..

نظرات  (۶)

آه! کمالگرایی، دشمن شادی ما! :( 

من خیلی وقتا به این فکر می‌کنم که این همه تلاش و زحمت برای رهایی از کمالگرایی، وقتی صادقانه اکر بخوام بهش نگاه کنم اگر کمالگرا نبودم خیلی چیزهای خوب زندگیم رو به دست نمیاوردم. البته که شاید شادتر می‌بودم به عوضش، ولی شادیم به قیمت ندونستن بود. ندونستن دنیاهایی که وجود داشتن و من فقط با کمالگراییم اون دنیاهارو کشف کردم و فتح کردم.

واقعا جواب مشخصی ندارم برای اینکه حد وسط و نقطه تعادل کجاست؟ کاش می‌دونستم. نه برای خودم که ازم گذشته. برای خواهرزاده‌‌هام که بزرگه متاسفانه داره با تمام اون خصائص منفی کمالگرایی بزرگ میشه...

پاسخ:
ببین سه تا مطلب هست، عزت نفس، اعتمادبنفس و کمالگرایی. ما برای شاد بودن باید عزت نفس داشته باشیم فارغ از دستاوردهامون، موفقیت ها بهمون اعتماد بنفس می‌دهند پس اعتمادبنفس مرحله ی بعد از عزت نفس است. اینطوری به قضیه نگاه کنی برای شاد بودن نباید وابسته به موفقیت ها باشیم. امیدوارم واضح گفته باشم.  

سلام خانم زری 

ممنون که آدرس وبلاگتون رو براپ نوشتید

این ایده که دارید اجرا می کنید خیلی جالبه.جدا از جذابیت مطالب خود ایده عالیه

موفق باشید

پاسخ:
سلام پرژین جان،
ممنونم که میخونی، من هم این ایده را از سایر دوستان یاد گرفتم :) 

نظری ندارم فقط خواستم بگم که خوندن این تجربه‌ها برام خیلی جالبه.

پاسخ:
ممنونم که میخونی و مرسی از کامنت

می‌دونین،‌ تئوریشو خوب بلدم :)))) عملیش رو نه!

پاسخ:
من تئوری اش را هم تازه دارم یاد میگیرم :)))
۱۸ آذر ۰۳ ، ۰۸:۱۵ آوای درون

برای شاد بودن نباید وابسته به موفقیتها باشیم، درست! ولی در عمل سخته.

پاسخ:
آره سخته، ولی وقتی مشکل را بفهمیم بخشی از مسیر رشد را رفته ایم :))  

چقدر کیف کردم با خوندنش. انگار برای لحظاتی خودم رو بابت تلاش هایی که کردم و به جایی رسیده نشدن، بخشیدم.

ممنونم ازت.

پاسخ:
الهام جان، علاوه بر اینکه خودت را برای تلاشهای به نتیجه بخشیدی، بلکه باید به خودت افتخار کنی برای اینکه انتخاب کردی و تصمیم گرفتی که برای موضوعی تلاش کنی، فارغ از نتیجه اش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی