یه مامان که نمیخواد فقط مامان باشه

وبلاگ نویسی بر اساس روزانه هام و فکرهام و زندگی ام

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

مدافع حیوانات - بیست و پنج از چهل

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۶ ب.ظ

در پاساژ مهاباد قدم میزدم که چشمم به مغازه مصنوعات پوست و چرم افتاد. اول فقط از سر کنجکاوی رفتم داخل، اما با صحبت های فروشنده جذب شدم، فوق العاده بودند. هنوز دلم تو اون مغازه است. صرفنظر از اینکه حیوانات برای مصرف پوست و چرمشان کشته شده اند، اما از نظر زیبایی شناختی و هنر فوق‌العاده بودند. مطمین نیستم بتوانم از آنها استفاده کنم، فکر کنید پوست بدن یک سمور بعنوان شالگردن دورتادور گردن شما را گرم کند. 

در مغازه با کنجکاوی بین مصنوعات چرمی میچرخیدم، خودم و خانه‌ام را با حضور آنها تصور میکردم که پسر کوچکترم گفت تو از اینها نمیخری چون من ناراحت میشوم، اینها از پوست حیوانات درست شده‌اند. 

واقعیت اینتست که نه من و نه خانه‌ام نیازمند حضور یک کالای چرمی یا پوستی نیستیم. یعنی آنطور نیست که الان جای خالی ان احساس شود. 

من کلا نسبت به کالاهای لوکس و خاص گارد دارم، بنظرم بعید است به این دلیل جذبشم شده بلشم. یعنی من همیشگی‌ام اگر ببینم کالایی خیلی خاص و لاکچری است ، معمولا تهیه نمیکنم.  به همین دلیل بعید میدانم  لاکچری بودن آنها من را جذب کرده باشد، پس آیا معنی اش اینست که صرفا از بعد هنر و زیبایی اینقدر جذبشان شده‌ام. 

از نظر حیوان دوستی، واقعیت اینست که بنظرم وقتی گوشتشان را مصرف میکنیم، بی معنی است که بگوییم چرا پوستشان را استفاده کنیم؟ پسرم در جوابم گفت مگه ما گوشت ببر را میخوریم؟ میدانم همه ی این حرفها میتواند دلیل و توجیه الکی باشد.

فعلا شما بدانید من بدجور دلم پیش اون دستکش ها، کلاهها و شالگردن ها و فرش های چرمی مانده است. 

هیچ تصوری از قیمت و کیفیتشان نداشتم و نمیدانستم قیمتها را باید با چه معیاری بسنجم. 

من که تو اینستاگرام نیستم ولی برای کسانی که اینستاگرام دارند و به این کالاها علاقمندند؛Ali. _ rast آدرس اینستاگرام فروشگاه است. 

از تجربیات و نظراتتون استقبال میشود. 

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۳/۰۹/۲۰
زری ..

نظرات  (۴)

خوش به حالت که اینستا نیستی!

ابن منطقیه که گوشتشون رو میخوریم دلیل نداره پوستشونو بریزیم دور

ولی منم احساسات دوگانه دارم به این موضوع...

پاسخ:
خیلی وقته دی اکتیو کردم. چندین سال است. آره دیگه کشش نداشتم اونهمه آدم پرفکت ببینم :)))

میدونم چی میگی، من هم همون احساسات دوگانه را دارم. 

نمی‌دونم ولی هر چی فکر کردم دیدم برام قابل‌تحمل نیست که پوست سمور رو بندازم دور گردنم.. دلیل واضح و مشخص هم براش ندارم، فقط حس بدی دارم. همین.

پاسخ:
میفهمم چی میگی فروغ جان، من هم همینطور بودم ولی وقتی رفتم تو مغازه نمیدونم چطوری شد امتحان کردم و نمیدونم چرا بدم نیومد!

به نظرم خوردن گوشت حیوانات انقدر تکرار شده و عادی شده که اذیت نمی شیم ولی چرم چون خیلی کم پیش اومده نمی تونیم قبول کنیم .

پسر من دو ماهی هست مرغ نمی خوره و دلیلش هم اینه که مرغ ها رو می کشن که ما بخوریم و من نمی تونم ، دلم نمیاد . بعضی وقتها خودم عمیق تر فکر می کنم می بینم منم یه راحتی می تونستم گیاه خوار بشم .

پاسخ:
دقیقا همینطور هست که میگی. خیلی مساله پیچیده ای هست. من هم یه موقع ها اینطوری میشوم، ولی سریع فکرم را منحرف میکنم خخخ فکر کنم از خودخواهی ام باشه!

منم حقیقتا چرم دوست ندارم. حتی موقع خوردن گوشت هم حس خوبی ندارم و یه مدتی هم اصلا نمیخوردم. لباس چرم هم اصلا ندارم (دروغ نگم احتمالا کفش دارم) ولی کلا یه عاملش هم اینه که من از دست زدن به حیوان زنده هم حس خوبی نمیگیرم پس پوستشم همینه... قضیه پیچیده هست.

پاسخ:
میفهمم چی میگی. من هم این احساسات را تا حدود زیادی همینطور دارم بخاطر همین الان از خودم تعجب کردم چطور خوشم اومده!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی