هنر رها کردن - سی از چهل
این سالها و این روزها با آمدن اینترنت و فضای مجازی، ما آدمها وقت زیادی را در گروههای مجازی با آدمهای شناخته یا ناشناخته میگذرانیم، برخی از این آدمها برایمان شناخته تر میشوند. این مراودات پسامدهای زیادی برامون دارد. حجم اطلاعات زیادی را وارد ذهن و زندگیمون میکند. ما را در مواجهه با شرایطی قرار میدهد که احتمالا اطرافیان نزدیکمون بطور کلی از آن بیاطلاع باشند. مثلا دخترم که فقط چهارده سال دارد، در اتاقش روی تختش نشسته است ولی کلی مطالب از غذاهای چینی و کرهای میداند! تو همین سفر اخیر، تو فرشگاه قدم میزدیم و به قفسه ی مواد غذایی رسیده بودیم. نوشته ی روی بسته ها به چینی/کرهای/ژاپنی میخورد و بالتبع من هیچی از آن نمیفهمیدم ولی دخترم هر بسته را برمیداشت توضیح میداد که این جلبک دریایی است، این برنجی است که با آن فلان غذا را درست میکنند و .... . دخترم از روی تختش در خانه ای در تهران، کلی مطلب از فرهنگ کشورهای جنوب شرقی آسیا یاد گرفته است. و یا من که وبلاگ یا کانال یک دوستی را درآن طرف دنیا دنبال میکنم بمرور زمان در طی چند سال کلی چیزها از آن کشور، مردم آنجا، سبک زندگی نویسنده که بمرور ساخته شده است، میفهمم. دامنه ی زندگیامان گسترده شده است، خیلی گسترده. آدمهای زیادی و اطلاعات زیادی وارد فکرمان و زندگیمان میشوند و ما را به چالش میکشند.
در این مواقع بنظرم لازم میشود که هنر "رها کردن" را یاد بگیریم. یک سطحی از دوستی و ارتباط مطرح میشود که لازمه ی این مدل معاشرت کردنهاست، یادگیری آن راحت نیست و به تجربه بدست میآید. اینکه یاد بگیریم تا چه حد دیگران را جدی بگیریم، طوری رفتار کنیم که در عین حال که مراقب خودمان هستیم که آسیب نبینیم، به دیگران هم آسیب نرسانیم. برخی از این موارد در زندگی واقعی با آدمهای واقعی زندگیمان هم وجود دارند ولی در فضای مجازی با توجه به گستردگی ارتباطات، تعداد آنها بیشتر میشود. من با جدا کردن زندگی واقعی و زندگی مجازی مخالفم. با آدمهایی که میگویند این دنیا مجازی است و نباید آنرا جدی گرفت و به نوعی یک زندگی فیک آنجا دارند، موافق نسیتم. خودِ من از این محیط ها و این آدمها خیلی چیزها یادگرفته ام و بر سبک زندگیام اثر داشته اند. اما بمرور هنر رها کردن را یاد گرفته ام. یاد گرفتهام اگر دیدم رابطه ای کار نمیکند، در جهت حفظ رابطه به اندازه ی کافی توضییح بدهم ولی اصرار به اثبات خودم نداشته باشم. اگر دیدم دارد آزاردهنده میشود، با آرشیو کردن و میوت کردنش از سلامت روان خودم مراقبت میکنم. این دنیا مجازی است ولی فیک نیست.
شاید خیلی از شماها این ها را ذاتی بلد باشید اما برای من رسیدن به این نقطه ی "رها کردن" بمرور و با تجربه بدست آمده است.
من این رها کردن رو بلد نیستم ...
همچنان بعضی وقتا یاد آدمای رندوم قدیمی میوفتم کههیچ ارتباطی باهاشون ندارم